هرکرا بخت مساعد بود و دولت یار
ابدالدّهر مظفّر بود اندر همه کار
نفثۀ روح قدوس باشد و الهام خدای
هرچه در خاطر و اندیشۀ او کرد گذار
تیر فکرت چو درآرد بکمان تدبیر
در مجاری غرض غرق کند تا سوفار
وفق تدبیر بود هرچه کند اندیشه
محض اقبال بود هرچه درآورد بشمار
کشف گردد همه اسرار قضا بر دل او
دست فکرت چو شود در نظرش آینه دار
چون گمارد نظر عقل بر احوال جهان
نقش امسال فرو خواند از صفحۀ پار
وگر این دعوی خواهی که مبرهن گردد
آنک احوال سر افراز جهان ، صدرکبار
رکن دین، صاعد مسعود که در هر نفسی
دین و دولت را تازه ست بدو استظهار
آن چنان عزم بدان سهمگنی کو فرمود
کس چه دانست کزین سان بود آنرا آثار
نتوان گشت ز الطاف الهی آگاه
نتوان کرد کرامات بزرگان انکار
کس چه دانست که این شادی مدغم باشد
در چنان نهضت شادی گسل عمر اوبار
یاکرا بود گمانی که بدین سان ناگاه
آید از خار بن هجر گل وصل ببار؟
هرکرا آرزوی ملک سکندر باشد
از عناء سفرش چاره نباشد ناچار
روزکی چند بصحراش برون باید شد
هرکه خواهد که کند ملکی ازین گونه شکار
شکر تو بار خدایا که زمانم دادی
تا که بنشستم در خدمت او دیگر بار
آفرین بر تو و عزم همایون تو باد
که همه با ظفر و نصرت دارد سروکار
زه زهی چشم بزرگی بلقایت روشن
خه خه ای کار ممالک بوجودت چو نگار
هرکه از خط شریعت ننهد پای برون
هردمش فتح دگر روی نهد چون پرگار
عافیت لازم درگاه تو گشتست چنان
که دمی بی تو نمیگیرد در شهر قرار
بجهد شعلۀ خورشید چو آتش زسمش
بارۀ عزم تو چون گرم شود در رفتار
گنبد چرخ اگر چند دراز آهنگست
هست با همّت عالی تو کوته دیوار
رانکه تو برنگشیدستی هرگز زر را
لاجرم هست فتاده به همه جایی خوار
هرکجا باز سخای تو بپرواز آید
نبود آنجا شاهین ترازو طیّار
کلک تو مقنعه داریست که در پردۀ غیب
هیچ بکری را از وی نه حجابست و نه بار
ابر از آن آب دهان در رخ بحر اندازد
چون نهد پیش سخنهای تو درّ شهوار
لب بلب قهر تو دندان شده همچون خنجر
سربسر بطش تو دست آمده مانند چنار
آسیابیست برآب کرمت هر دندان
شاهراهیست زخاک در تو هر رخسار
از تو سر گشته نبودست کسی جز که قلم
وز تو دربند نبودست کسی جز دستار
بانگ بر فتنۀ بیدار زدی تا بغنود
کس شنیدست که از بانگ بخشبد بیدار؟
پرده پوشیّ تو نگذاشت و گرنه طبعت
پرده برداشتی از روی بنات افکار
عکس دست سیهت دستی اگر برنهد
بدو نیمه بزند صبح میان شب تار
گر زند آتش خشم تو بر اجرام سپهر
ورجهد باد خلاف تو بر اطراف بحار
قطره قطره بچکد زهرۀ دریا چون ابر
درّه ذرّه بپرد آتش خور همچو شرار
هرچه گویم زسخای تو ز صد نیست یکی
و آنچه گوسم زجلال تو یکی هست هزار
جاهش از قدر سه شش بیشی نه چرخ دهد
هرکه یکبار زند با کف راد تو دچار
در وقارست همه خیر و سعادت زیرا
هرکه سرتیز بود زخم خورد چون مسمار
هر فرو مایه که او سوی بلندی یازد
زود برگردد و سر زیر شود همچو بخار
سرورا ! موکب عالیست که بادا منصور
دانم آسوده بود زخم خورد چون مسمار
گرد خیلت را یکباره فلک برخود زد
که نبد زحمت چشم تر این خدمتکار
اگر از جمع مهاجر نبد این بار رهی
پای بیرون ننهادست زحزب انصار
آنچ در غیبت تو بر سر این خسته گذشت
شرح یک سطر از آن ناید درصد طومار
ذکر الوحشة وحشه ، سخن فرقت تو
می نگویم که ندارم سر رنج و آزار
لله الحمد که از فرّ قدومت امروز
کس پراکنده نماندست جز زرّ نثار
منم آن بنده که نتوانم دیدن که رسد
بغبار درت از دیدۀ خورشید غبار
گرچه بوته بردم در دل آتش گردون
ورچه کوره دهدم دور فلک دم بسیار
تا بود ریخته در کالبدم زرّ روان
کی بگردانم از نقد وفای تو عیار؟
غم و تیمار بسی خوردم در غیبت تو
وقت آنست که داری تو بشرطم تیمار
بر دعا ختم کنم نظم سخن زانک نماند
در ثنای تو از این بیش مجال گفتار
تا ز زنگار فلک آینۀ صبح دمد
هم بر آن گونه که از آینه زاید زنگار
باد دولت را در گرد سرای تو طواف
باد گردونرا بروفق مراد تو مدار
قرّة العین جهان ، خواجه نظام الاسلام
یا ربش در کنف سایۀ این صدر بدار
گرچه خردست بر تبت ، زبزگان پیش است
همچنان کاول از خنصر گیرند شمار
که پیوند بود جوهر آب و گل را
هردو بادبد ز پیوستن هم برخوردار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن دربارهٔ بزرگی و فضیلت فردی است که بخت و امکانات مساعدی دارد. او به خاطر روحیهٔ قدرتمند و الهامات الهی، در هر کار موفق و پیروز است. عقل او میتواند درک عمیقی از جهان داشته باشد و هر چیزی را با تدبیر و تدبر ببیند. همچنین، متن اشاره به این دارد که هیچکس نمیتواند از رازهای الهی آگاه شود و معجزات بزرگانی که در خدمت بشریت بودهاند را انکار کند.
شاعر از خداوند شکرگزاری میکند که دوباره در خدمت این فرد بزرگ است و نشان میدهد که این شخص به خاطر عزم و ارادهٔ قوی خود در حل مسائل و بحرانها، موفقیتهای زیادی به دست میآورد. او میگوید که افراد باید در مسیر شریعت حرکت کنند و از سرگردانی پرهیز کنند. در نهایت، شاعر دعا میکند که این بزرگوار تحت سایهٔ الهی محافظت شود و برای جامعهٔ خود خیر و برکت به ارمغان بیاورد.
هوش مصنوعی: هر کسی که با شانس و همراهی خوبی روبرو باشد، همیشه در کارهای خود موفق و پیروز خواهد بود.
هوش مصنوعی: فرشتهای که الهام میبخشد، از روح قدس زاده شده و همه چیزهایی را که در ذهن و فکر او میگذرد، به او منتقل میکند.
هوش مصنوعی: وقتی فکر و اندیشهات را به کار میگیری، میتوانی به خوبی در مسیر اهداف و خواستههایت پیش بروی و به موفقیت دست یابی.
هوش مصنوعی: هر چیزی که با تدبیر و اندیشه انجام شود، نتیجهای خواهد داشت و هرچه با اقبال و شانس به دست آید، باید مورد حساب و بررسی قرار گیرد.
هوش مصنوعی: وقتی که ذهنش مانند آینهای روشن و واضح شود، همه رازهای سرنوشت بر دل او روشن خواهد شد و به وضوح نمایان خواهد گشت.
هوش مصنوعی: وقتی که عقل به اوضاع و احوال جهان توجه میکند، امسال را از ورق سالهای گذشته جدا میکند و مورد بررسی قرار میدهد.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی این موضوع ثابت شود که اوضاع این جهان، سرآمد و برتر است، باید به بررسی دقیق بپردازی.
هوش مصنوعی: در هر لحظه، دین و حکومت از وجود شخصی که در اوج و مقام بلندی قرار دارد، تازگی و قوت میگیرند.
هوش مصنوعی: او آنچنان ارادهای کرده است که کسی نمیداند این تصمیم چه اثراتی خواهد داشت.
هوش مصنوعی: نمیتوان به راستی از رحمتهای الهی آگاه شد و همچنین نمیتوان معجزات و ویژگیهای بزرگواران را انکار کرد.
هوش مصنوعی: هیچکس ندانست که این شادی در چنین جنبشی گم شده است و عمر او را نابود میکند.
هوش مصنوعی: آیا ممکن است که ناگهان از دل درد و جدایی، شادی و وصالی blossom کند؟
هوش مصنوعی: هر کسی که آرزوی رسیدن به مقام و عظمت اسکندر را داشته باشد، نمیتواند از زحمت و مشقت سفر فرار کند و مجبور است با آن روبهرو شود.
هوش مصنوعی: برای دستیابی به خواستههای بزرگ و تحقق آرزوها، باید گامهایی شجاعانه برداشت و از موانع گذشت. تنها کسانی که آمادهاند تا به دنیای ناشناخته وارد شوند، میتوانند آرزوهایشان را به واقعیت تبدیل کنند.
هوش مصنوعی: ای خدا، بابت این که فرصتی به من دادی تا دوباره در خدمت او بنشینم، سپاسگزارم.
هوش مصنوعی: تحسین بر تو و اراده بلندت باد، که همه چیز با موفقیت و پیروزی پیوند دارد.
هوش مصنوعی: چشمان تو درخشان و زیباست و وجودت مانند نگینی است که به ممالک و سرزمینها اعتبار میبخشد.
هوش مصنوعی: هرکه از مسیر صحیح دین و شریعت خارج شود، هر لحظهای که از راه درست دور شود، فرصتی تازه را برای گمراهی و انحراف فراهم میآورد، همانطور که پرگار در دایرهای گستردهتر میچرخد و به سمتهای جدیدی میرود.
هوش مصنوعی: آرامش و آسایش در حضور تو به وجود آمده است به گونهای که حتی یک لحظه بدون تو در شهر نمیتوانم راحت باشم.
هوش مصنوعی: اگر با تلاش و کوشش تو، شعله خورشید به روشنی و گرما برسد، عزم و اراده تو نیز مانند آتش در فعالیت و رفتار تو قوی و پرانرژی خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگرچه آسمان وسیع و بلند است، اما با اراده و همت والای تو، دیوارهای محدودیت کوتاه میشوند.
هوش مصنوعی: اگر تو از جایت بلند نمیشدی، هیچگاه طلا به این شدت در همه جا بیارزش نمیشد.
هوش مصنوعی: هر جا که بخشندگی و کرم تو نمایان شود، آنجا دیگر جایی برای توازنی که به زندگی اعتدال بخشد، وجود ندارد.
هوش مصنوعی: قلم تو مانند پوششی است که در پس پرده غیب، هیچ تازهواردی را نه پنهان میکند و نه مانع میشود.
هوش مصنوعی: ابر مانند کسی است که آب دهانش را بر روی دریا میریزد، همانطور که تو قبل از بیان سخنهای باارزش و شیرینت، به مخاطب خود توجه میکنی.
هوش مصنوعی: لبهایت به خاطر قهر و ناراحتی تو به مانند تیغ تیز و دندانهایت به شدت برنده شدهاند؛ دستهایم در برابر قدرت تو به قدری قوی شده که مانند درخت چنار است.
هوش مصنوعی: آسیابی وجود دارد که از لطف و کرم تو تغذیه میکند و هر دندان آن، راهی است برای دسترسی به خاک و ریشههای وجود تو. هر کدام از چهرههایت هم نمادی از زیبایی و شکوه است.
هوش مصنوعی: هیچکس جز تو دیوانه نشده است و کسی جز قلم، در بند تو نمانده است.
هوش مصنوعی: تو از خواب بیدار شدی و فریاد زدی، اما آیا کسی شنیده که از این فریاد، خواب بیدار شود؟
هوش مصنوعی: به خاطر احتیاط و محافظهکاری تو، نتوانستی افکارت را به راحتی بیان کنی و اگر این ملاحظات نبود، میتوانستی به راحتی احساسات و اندیشههایت را نمایان کنی.
هوش مصنوعی: اگر دست سیاهت را عکس کند و از آن جدا شود، در میانه شب تاریک، نیمهای از صبح جلوهگر خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر آتش خشم تو در آسمان شعلهور شود و باد برعکس خواسته تو در اطراف دریاها بهزودی وزیدن بگیرد،
هوش مصنوعی: قطرهقطره زهره دریای آتشین میچکد، مانند ابری که در درهها پخش میشود و ذراتش در آتش میسوزند.
هوش مصنوعی: هرچقدر درباره بخشندگی و سخاوت تو صحبت کنم، در واقع چیزی از آنچه هست بیان نکردم و هرچه از عظمت و جلال تو بگویم، تنها یک مورد از هزاران مانند آن است.
هوش مصنوعی: کسی که یک بار با دست خود بر تویی دمی تأثیر بگذارد، نمیتواند به سادگی از کنارت بگذرد و ارزش تو را درک کند. مقام و ارزش تو بیشتر از آن چیزی است که دیگران فکر میکنند و همیشه نباید به نظر آنها اهمیت داد.
هوش مصنوعی: در آرامش و وقار، تمامی خوبی و سعادت نهفته است، زیرا کسی که تند و تیز باشد، دچار زخم و آسیب میشود، مانند میخ که در صورت بیاحتیاطی به دستان آسیب میزند.
هوش مصنوعی: هر کس که تلاش کند تا به جایی بلند و بزرگ برسد، زود بر میگردد و به جایگاه خود برمیگردد، مثل بخاری که به سرعت محو میشود.
هوش مصنوعی: ای سرور! این کاروان بسیار بلندمرتبه است، و من میدانم که منصور آرام است، گرچه زخم خورده مانند میخ.
هوش مصنوعی: فلک به یکباره گرد و غبارت را از خود دور کرد، تا این خدمتکار برای تو زحمت اشک نبیند.
هوش مصنوعی: اگر از گروه مهاجرین نبود، این بار پیاده نمیشد و از حزب انصار خارج نمیرفت.
هوش مصنوعی: آنچه در غیبت تو بر این دل داغدار گذشت، به اندازه یک خط از یک کتاب بزرگ قابل بیان نیست.
هوش مصنوعی: تنهایی و بیکسی را با یاد تو نهان میکنم، در مورد جداییات صحبت میکنم چون دردی و عذابی را احساس نمیکنم.
هوش مصنوعی: سپاس خدا را که با حضور پر شکوه شما امروز هیچ کس جز زروار از هم پاشیده نشده است.
هوش مصنوعی: من آن بندهای هستم که نمیتوانم ببینم غبار درگاه تو چگونه از نگاه خورشید غبارآلود میآید.
هوش مصنوعی: اگرچه من در دل آتش آسمان، بوتهای را به دوش میکشم، اما اگر کورهی آتش را دور کرهی زمین قرار دهم، به نفسهای فراوانی نیاز دارم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که در وجود من طلا در حال جریان است، چگونه میتوانم ارزش واقعی وفای تو را نادیده بگیرم؟
هوش مصنوعی: در غیاب تو درد و رنج زیادی را تحمل کردهام، اکنون زمان آن رسیده که تو به وعدهات عمل کنی و دردی را که بر دوش دارم به دوش بگیری.
هوش مصنوعی: سخن را با دعا پایان میدهم، زیرا دیگر فرصتی برای گفتن در وصف تو باقی نمانده است.
هوش مصنوعی: زمانی که صبح از آسمان روشن میشود و نور خود را بر زمین میافکند، مانند آینهای که زنگار روی آن نشسته، با شکوه و زیبایی نمایان میشود. این بیداری و تازه شدن صبح، نشاندهندهای از صفای اولیه است که در آن زنگارها و کدورتها از بین میروند.
هوش مصنوعی: باد خوشبختی در دور و بر خانهات به گردش درآمده و آسمان هم بر اساس آرزوها و خواستههایت بچرخد.
هوش مصنوعی: بهترین نعمت و خوشی عالم، خواجه نظام الاسلام است. خدایا، او را در زیر سایهی این سر (سایهی خود) محفوظ بدار.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه عقل و خرد در تو وجود دارد، اما در مقابل دیگران تو هنوز در مرحلهی ابتدایی هستی، مانند کودکی که از انگشتانش عدد یاد میگیرد.
هوش مصنوعی: پیوند و ارتباط میان آب و گل به معنای همبستگی و وابستگی آنها به یکدیگر است و هر کدام از آنها با پیوستن به یکدیگر، ویژگیهای خاصی را به وجود میآورند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر شود بحر کف همت تو موج زنان
ور شود ابر سر رایت تو توفان بار
بر موالیت بپاشد همه در و گوهر
بر اعادیت ببارد همه شخکاسه و خار
ای ز کار آمده و روی نهاده به شکار
تیغ و تیر تو همی سیر نگردند ز کار
گاه تیغ تو بر آرد ز سر دشمن گرد
گاه تیر تو بر آرد ز بر شیر دمار
هیبت تیغ تو و تیر تو دارد شب و روز
[...]
دی در آمد ز در آن لعبت زیبا رخسار
نه چنان مست بغایت ، نه بغایت هشیار
طربی در دل آن ماه نو آیین زنبیذ
اثری در سر آن لعبت زیبا رخسار
از خم زلفش برگ سمنش غالیه پوش
[...]
بوستانبانا امروز به بستان بدهای؟
زیر آن گلبن چون سبز عماری شدهای؟
آستین برزدهای دست به گل برزدهای؟
غنچهای چند ازو تازه و تر بر چدهای؟
دستهها بسته به شادی بر ما آمدهای؟
[...]
هرکه در پیش تو بر خاک بمالد رخسار
ملک کونین مسخّر بودش لیل و نهار
دگران گر به قدم بر سر کوی تو روند
من به سر بر سر کوی تو روم مجنونوار
سلطنت غیر تو کس را نسزد ز انکه به لطف
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.