گوهری ارجمند از کف شاه
رفته کز دیده، خون نمی بندد
حاصل هر دو کون شاه جهان
بدهد گر بسلک پیوندد
رخت گلگون شفق نمی پوشد
که ببر جز سیاه نپسندد
آسمان بر سر از مه و خورشید
چهره زر دگر نمی بندد
گشت تاریخ این مصیبت عام
(صبحدم زین الم نمی خندد)
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
گوهری ارجمند از کف شاه
رفته کز دیده، خون نمی بندد
حاصل هر دو کون شاه جهان
بدهد گر بسلک پیوندد
رخت گلگون شفق نمی پوشد
که ببر جز سیاه نپسندد
آسمان بر سر از مه و خورشید
چهره زر دگر نمی بندد
گشت تاریخ این مصیبت عام
(صبحدم زین الم نمی خندد)
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در طرب همچو گل همی خندد
هر چه او گفت شاه بپسندد
گرچه غافل برین عمل خندد
لیک عاقل جز این بنپسندد
مرد باید که باب مقصد خویش
میگشاید بعقل و می بندد
رفتن بیمراد، نستاید
گفتن بر گزاف نپسندد
ابر باشد که یافه می گیرید
[...]
مرغکی گر دهی بوی خندد
شادمانه دل اندر آن بندد
می رود روز و باز میخندد
دهن روزهدار میبندد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.