باین دماغ که از سایه اجتناب کنیم
بر آن سریم که تسخیر آفتاب کنیم
بگریه سحری سعی بیش ازین خوش نیست
چه لایقست که در شیر صبح آب کنیم
شود بصیر بدل عجز چون کمال گرفت
گذشت از آنکه توانیم اضطراب کنیم
ز شور ناله بود جمله بیقراری اشک
نمی گذارد کاین طفل را بخواب کنیم
سفینه می رود این سعی ناخدا عبث است
چو عمر می گذرد ما چرا شتاب کنیم
هوای خانه ناموس و ننگ دلگیر است
خوش آنکه بر سر عقل این بنا خراب کنیم
کدام سوخته جان راست تاب آتش ما
بآه سرد دلی را مگر کباب کنیم
بیمن عشق ز خاک وجود می سازیم
گلی که غازه رخسار آفتاب کنیم
بود کلیم که باز از نشان دندانها
برای بوسه لبی چند انتخاب کنیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم
گل زمینی ازین باغ انتخاب کنیم
هوای سیر چمن نیست بی دماغان را
به پای شاخ گلی همچو سبزه خواب کنیم
سماع باده پرستان بهانه می خواهد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.