کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبان
شعله می رقصد بهرنگ شمع بزمم بر زبان
جلوهٔ توحید را هر ملتی آیینه است
شاهد معنی نماید در لباس هر زبان
خامشی باشد هنر در کیش ارباب کمال
در دهن دزدیده دارد حلقهٔ جوهر زبان
گر بنرمی آشنا شد خوبتر از مرهم است
ور به تندی ساخت باشد بدتر از نشتر زبان
عیب باشد پیش ارباب ر توصیف خویش
بس بود در خودستایی تیغ را جوهر زبان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این متن به زیبایی و قدرت زبان و بیان اشاره میکند. او میگوید که کلام میتواند به شکلی گرم و دلنشین حکایت کننده باشد و حتی میتواند تأثیر شگرفی مانند شعله شمع در محفل داشته باشد. همچنین بیان میکند که هر فرهنگی، آینهای از توحید را ارائه میدهد و زبانها نمایانگر معنا هستند. خاموشی و سکوت در برخی مواقع هنر محسوب میشود و در عوض، سخن گفتن به نادرست میتواند آزاردهنده باشد. شاعر به این نکته نیز اشاره میکند که خودستایی و تجلیل از خود پیش اربابان هنری مناسب نیست و باید از زیادهگویی پرهیز کرد.
هوش مصنوعی: با حرارت و گرمای وجودت، شعلهای در زبانم میرقصد و رنگ شمع جشن من را نمایان میسازد.
هوش مصنوعی: هر ملت به نوعی از تجلی خدای یگانه نشانهای دارد و این نشان را میتوان در زبان و فرهنگ خاص آنها مشاهده کرد.
هوش مصنوعی: خاموشی و سکوت در مسیر اصلی انسانهای کمالخواه، خود نوعی هنر است. در حالی که آنان به خوبی میدانند که زبان میتواند جوانب مختلفی از حقیقت و جوهر وجود را بروز دهد و در این میان، برخی افراد به اشتباه از آن بهرهبرداری میکنند.
هوش مصنوعی: اگر با نرمی و لطافت رفتار شود، بهتر از هر دارویی است، اما اگر با تندی و خشونت برخورد شود، بدتر از تیغ جراحی خواهد بود.
هوش مصنوعی: هر کس باید به جای تعریف از خود، به کارهای اوج تلاش و مهارت خود بپردازد. اینکه بخواهی فقط از خود تعریف کنی، نشانهی نادرستی است و در نظر دیگران عیب محسوب میشود. وجود تیز و برندهای چون شمشیر بیشتر از توصیف شایسته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خضر اینجا خاک می لیسد ز شرم ناکسی
من کیم تا تیغ او گردد به خونم ترزبان؟
غمزه اش را خط پشیمان از دل آزاری نکرد
تیغ را پیچیده کی می گردد از جوهر زبان؟
سعی کن کردارت از گفتار باشد بیشتر
[...]
گر چه جز ذکرت نمیگنجد حدیثی در زبان
چون نگینم جای نام توست خالیبر زبان
درد عشق و ساز مستوری زهی فکر محال
خار پا چون آتش اینجا میکشد از سر زبان
مزرع اهل سخن شایستهٔ آفات نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.