لایق نبود کینهٔ چرخ اهل صفا را
معذور توان داشتن این بی سر و پا را
دولت نتوان یافتن از پهلوی خست
هرگز نکند کس به مگس صید هما را
صیقل زده تردستی ابرش ز بس امروز
آیینهٔ گلشن ز صفا کرد هوا را
از بس نبرد راه به جایی چو شبیه است
فریاد دلم طاعت ارباب ریا را
محتاج ملک نیستم امروز که آهم
جویا ز تراکم به فلک برد دعا را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق شاعر درباره کینه و حسادتهای بیمورد میپردازد. شاعر به تفسیر زندگی و تلاشهای بیثمر میپردازد و تأکید میکند که نمیتوان از کسی که خست به دنیا آمده است، توقع موفقیت داشت. او به زیبایی و پاکی طبیعت اشاره میکند و نشان میدهد که در این دنیای پرآشوب، دلمشغولیها و دغدغههای انسانی باعث دور شدن از خلوص و صفا میشود. در نهایت، شاعر بیان میکند که به دنبال ملک و ثروت نیست و آرزویش فقط نزدیکی به حقیقت و معنویت است.
هوش مصنوعی: این بیت اشاره دارد به این که نامردی و کینهتوزی زمانه نسبت به اهل صفا و پاکی در خور و شایسته نیست. همچنین، هیچ دلیلی برای توجیه رفتارهای ناپسند و بیاهمیت نخواهد بود.
هوش مصنوعی: کسی نمیتواند از راه سختی و خستگی به خوشبختی دست یابد؛ هیچکس با شکار مگس نمیتواند به پرواز پرندگان بزرگ برسد.
هوش مصنوعی: ابر به خاطر کار هنرمندانهاش، به شکل زیبا و لطیفی درآمده و به همین دلیل، روز امروز، آسمان درخشان و صاف شده و به روشنی باغ و گلها افزوده است.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه هیچ کجا موفق نمیشوم، صدای دلام به فریبکاری و اطاعت از افراد ریاکار شباهت پیدا کرده است.
هوش مصنوعی: امروز نیازی به داشتن مال و مقام ندارم، چون آه و نالهام به آسمان میرسد و دعاهایم را به سوی تو میفرستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر راه بود بر سر کوی تو صبا را
در بندگیت عرضه کند قصه ما را
ما را بسرا پرده ی قربت که دهد راه
بر صدر سلاطین نتوان یافت گدا را
چون لاله عذاران چمن جلوه نمایند
[...]
ای عید رخت کعبه دل اهل صفا را
هر لحظه صفایی دگر از روی تو ما را
تو کعبه حسنی و سر زلف تو حرم روح قدس را
در موقف کون تو مفام اهل صفا را
لبیک زنان بر عرفات سر کویت
[...]
چون کعبهٔ وصل تو مقامست صفا را
در قبلهٔ خود آی، تا بپرستیم خدا را
چون غنچه کسی یافت هوای سر کویت
کاندر دل تنگش نبود راه هوا را
تو تازه بهاری و به سودای تو چون گل
[...]
رحمی بکن آخر به من خسته خدا را
از حد مبر آخر به دلم جور و جفا را
زین بیش نماندهست مرا طاقت هجران
آخر نظری کن به من از لطف، خدا را
یک شب ز سر لطف، تو بر وعده وفا کن
[...]
سیمین ذقنا سنگدلا لاله عذارا
خوش کن به نگاهی دل غم پرور ما را
این قالب فرسوده گر از کوی تو دور است
القلب علی بابک لیلا و نهارا
آزرده مبادا که شود آن تن نازک
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.