گنجور

 
جویای تبریزی

نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا دارم

غم عالم ندارم تکیه بر ذات خدا دارم

چه شد گر از جفایش رفت بر باد فنا خاکم

هنوز از بی وفایی های او چشم وفا دارم

چو مویی گشت جسم در هوای زلف مشکینش

به رنگ بوی سنبل تکیه بر دوش صبا دارم

جهان تا گشت از من پادشاه وقت خود گشتم

به سر از تیره بختی سایهٔ بال هما دارم

نه چشم همرهی از جسم دارم نه ز جان جویا

به راه بیخودی پرواز رنگی رهنما دارم

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
صائب تبریزی

چنان سرگرمیی از شوق آن گلگون قبا دارم

که بر گل می خرامم خاراگر در زیر پا دارم

کنار شوق من چون موج آسایش نمی داند

به دریا می روم دست و بغل تا دست و پا دارم

اگرچه در ته یک پیرهن با ماه کنعانم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
فیاض لاهیجی

لبی پرشکوه از یاران بی‌مهر و وفا دارم

دلی صد پاره از زخم زبان آشنا دارم

به حال چون منی کافر به کافر رحم می‌آرد

چه دارید ای مسلمانان به من، من هم خدا دارم

گرو با چاره می‌بازم به درد خویش می‌سازم

[...]

حزین لاهیجی

به ره سربسته مکتوبی از آن مهرآشنا دارم

گل نشکفته ای در دامن باد صبا دارم

به تن مشت استخوانی توشهٔ راه فنا دارم

یک انبان آرد با خود زاد راه آسیا دارم

ثبات عهد گل، بر دور عیشم خنده ها دارد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه