شب که در ساغر شراب ارغوان افکنده بود
پیش رویش باده را آتش بجان افکنده بود
بکر معنی کز زبانم برگ جلوه ساز
از قماش لفظ بر رو پرنیان افکنده بود
ماه را امشب فروغ حسن عالم سوز یار
تشت رسوایی ز بام آسمان افکنده بود
غنچه را بی اعتدالیهای باد صبحدم
پرده از رخسارهٔ راز نهان افکنده بود
دیدهٔ بد دور کامشب ناوک مژگان یار
ابروش را شور در بحر کمان افکنده بود
چشم بازیگوشش از بس نازپرورد حیاست
خویش را دانسته در خواب گران افکنده بود
هر که جویا بود در تعریف خود رطب اللسان
در حقیقت خویشتن را بر زبان افکنده بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به وصف شب و زیباییهای آن میپردازد. او بیان میکند که در شب، شراب و زیبایی یار به جان او تأثیر گذاشته و حس دلانگیزی را ایجاد کرده است. همچنین به جلوههای معنایی و واژگانی اشاره میکند که از دلش بر زبانش آمده است. ماه نیز به زیبایی یار میتابد و رسواییهایی از آسمان برمیخیزد. باد صبحگاهی پرده از راز زیبایی گل برمیدارد و چشم و ابروهای یار شور و جاذبهای دارند که دل را میرباید. شاعر در نهایت به این نکته میرسد که کسی نمیتواند از تعریف واقعی خود شانه خالی کند و در حقیقت خود را در زبانش بیان کرده است.
هوش مصنوعی: در شب، زمانی که شرابی به رنگ ارغوان در لیوان بود، باده به شدت جانش را شعلهور کرده بود.
هوش مصنوعی: این عبارت به زیبایی و لطافت بخشی از کلام اشاره دارد که از دل زبانی خالص و بیآلایش بیرون میآید. این کلام مانند پارچهای گرانبها و پرنقش و نگار است که جلوهای خاص دارد و به طور طبیعی به دل listener مینشیند. این اشاره به تازگی و زیبایی کلامی است که میتواند احساسات را با نرمی و ظرافت منتقل کند.
هوش مصنوعی: امشب، زیبایی و درخشش یار، مانند نوری است که ماه را در خود غرق کرده و مهرش را بر زمین و آسمان گسترده است.
هوش مصنوعی: غنچهای که در صبح با وزش باد به حرکت درآمده، پردهای که بر روی چهرهٔ رازهایش بود را کنار زده و ظاهر شده است.
هوش مصنوعی: امشب چشمان بد حسود را دور کردم، زیرا تیر مژگان یار به زیبایی ابرویش، شور و هیجان را در دریا جاری کرده است.
هوش مصنوعی: چشمهای کنجکاو او، به خاطر نازپروردی زیادش، به خوبی از حیا و شرم خود آگاه بود و در خواب عمیق فرو رفته بود.
هوش مصنوعی: هر کس که بخواهد درباره خود صحبت کند و خود را تعریف کند، در واقع واقعیت وجودیاش را به زبان میآورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دوش بر من سایه آن سرو روان افکنده بود
شاخ گل دستی به دوش باغبان افکنده بود
شرم رویش از عرق صددیده بیدار داشت
چشم را هر چند در خواب گران افکنده بود
گرچه آب از سایه اش چون ابر رحمت می چکید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.