گنجور

 
جویای تبریزی

خط به گرد عارضش گرد شمیم گل بود

سبزهٔ پشت لبش موج نسیم گل بود

لفظ و معنی در لبش با یکدگر جوشیده اند

همچو رنگ و بوی گل کاندر حریم ل بود

می کند هر کس ز سیر باغ استشمام فیض

فیض عامی لازم طبع کریم گل بود

از وفاداری شعار دلبری را تازه کن

ورنه بودن بی وفا طور قدیم گل بود

از مصاحب می توان بر حال هر کس راه برد

با تو جویا همنشین بلبل ندیم گل بود

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
صائب تبریزی

دور ساغر بی هوای ابر پا در گل بود

بادبان کشتی می ابر دریا دل بود

جویای تبریزی

آینه بی یاری سیماب بی حاصل بود

پشت بان حیرت چشم اضطراب دل بود

می رود از بس جوانی زودگویی با خزان

چون گل رعنا بهار ما به یک محمل بود

در زمین دل که هست آب و هوایش اشک و آه

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه