نیست حاجت خط مشکین عارض جانانه را
این چمن لایق نباشد سبزهٔ بیگانه را
می رسد زلف کجت را زاد استغفا به خال
کرده یکجا جمع چون زنجیر دام و دانه را
تا قیامت شکوه ز زلف تو دارم بر زبان
درخور شب طول باید داد این افسانه را
از دل ما یعنی از وستگه مشرب مپرس
نه فلک سرگشتهٔ چندند این ویرانه را
گرد باد خاک مجنون را به چشم کم مبین
دشت در دامان خود پروده این دیوانه را
قیمت اشکم فزود از پهلوی چشم سفید
میفزاید پنبه آب گوهر یکدانه را
سیر کن برپای شمع قامتش از برگ گل
در بهاران برگ ریزان پر پروانه را
نشئهٔ دیگر بود با مجلس ارباب درد
بادهٔ ما چشم پرخون می کند پیمانه را
دانه را از قطره های خون دل سامان دهم
تا به دام لفظ آرم معنی بیگانه را
با ضعیفان بسکه خست می کند گردون چه دور
گر رباید از دهان مور جویا دانه را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساساتی عمیق و عاشقانه پرداخته است. شاعر از زیبایی معشوقش مینویسد و میگوید که چمن به اندازه کافی شایستهی سبزهی بیگانه نیست. او در وصف زلف معشوق اشاره میکند که چقدر به دلش نزدیک است و نمیتواند از آن جدا شود. ادامهی اشعار نشان میدهد که شاعر عشق و درد خود را با دیگران تقسیم میکند و به اهمیت احساسات در زندگی میپردازد. همچنین به یادآوری ترکیب عشق و رنج و زیباییهای طبیعی اشاره دارد که در این احساسات تنیده شدهاند. در نهایت، شاعر به سختیهای زندگی و ناپایداری آن نیز نظر دارد و به تاثیرات عشق بر روح و دل انسان اشاره میکند.
هوش مصنوعی: نیازی به خط نرم و زیبا بر چهره محبوب نیست، چرا که این باغ به زیبایی سبزههای نامناسب و بیگانه نمیتواند ببالد.
هوش مصنوعی: زلف کج تو به زیبایی و جذابیتش آرامش و وسوسهای خاص به وجود میآورد، همانطور که دانه و دام به هم مرتبط هستند. این رابطه به گونهای است که نرمی و شیرینی وجودش همه چیز را در یکجا متمرکز میکند.
هوش مصنوعی: تا همیشه از زیباییهای موهای تو یاد میکنم و این داستان را باید طولانیتر کنم تا در دل شبهای طولانی بگویم.
هوش مصنوعی: از دل ما و احساسات ما چیزی نپرس، چون کسی نمیداند در این دنیای آشفته چه بر سر این خرابه آمده است.
هوش مصنوعی: باد گرد و غباری که از خاک مجنون بلند میشود را با بیتوجهی ننگر، زیرا این دشت با آغوش باز این دیوانه را پرورش داده است.
هوش مصنوعی: قیمت اشک من با زیبایی چشمم بیشتر میشود، مانند اینکه پنبهای که با آب گوهر یکدانه شسته شده، ارزشش بالاتر میرود.
هوش مصنوعی: بر فراز شمع قامت او راه برو در بهار که برگها میریزند و پروانهها در حال پروازند.
هوش مصنوعی: در یک مجالس خاص و متفاوت، زمانی که اربابان احساس درد و رنج میکنند، شراب ما به قدری تاثیرگذار است که باعث میشود چشمهایمان پر از اشک و اندوه گردد و پیمانه شراب را لبریز کند.
هوش مصنوعی: من تلاش میکنم تا از رنج و احساسات عمیق خود، سخنانی بسازم و معنی نا آشنا را با کلمات بیافری ن.
هوش مصنوعی: زمانه با ضعیفان بسیار بیرحم است و اگر حتی یک مورچهای را از خوردن دانهاش محروم کند، هیچ تردیدی در این بیعدالتی ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای هوای تو شده مقصود هر فرزانه را
چرخ با مهر تو خویشی داده هر بیگانه را
صورتی شاهانه داری ، سیرتی در خورد آن
سیرت شاهانه باید صورت شاهانه را
نکته ای ز الفاظ تو ابکم کند گوینده را
[...]
باز دل گم گشت در کویت من دیوانه را
از کجا کردم نگاه آن شکل قلاشانه را
گاه گاه، ای باد، کانجاهات می افتد گذر
ز آشنایان کهن یادی ده آن بیگانه را
هر شب از هر سوی در می آیدم در دل خیال
[...]
محتسب گوید: که بشکن، ساغر و پیمانه را
غالباً دیوانه می داند، من فرزانه را
بشکنم صد عهد و پیمان، نشکنم پیمانه را
این قدر تمیز هست، آخر من دیوانه را
گو چو بنیادم می و معشوق ویران کردهاند
[...]
میکشد عشق تو سوی خود دل دیوانه را
هست سوزی کو به شمعی میکشد پروانه را
سیل چشمم رفت و ویران کرد بنیاد دلم
چون ز درد و غم نگه دارم من این ویرانه را
میل خالت دارم و اندیشهام از زلف توست
[...]
رخنه کردی دل به قصد جان من دیوانه را
دزد آری بهر کالا می شکافد خانه را
تخم مهر خال او در دل میفکن ای رقیب
بیش ازین ضایع مکن در سنگ خارا دانه را
خیز گو مشاطه کاندر زلف مشکینت نماند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.