بلبلی نیست دل خسته که نالان نشود
داغ عشق تو گلی نیست که خندان نشود
توبه کرد آنکه زهم صحبتی دختر رز
مرد باشد اگر از کرده پشیمان نشود
جنگ را خوی تو داده است در آفاق رواج
مهر با صبح چرا دست و گریبان نشود
صبر را لنگر خود ساز که در لجهٔ عشق
زورقی نیست که سیلی خور طوفان نشود
سایهٔ کیست که در تربیت گل کو شد
قد رعنای تو گر سرو گلستان نشود
هیچکس بهره ای از نکهت زلفش نبرد
گر نسیم سحری سلسله جنبان نشود
چشم پرحرف تو در فکر سخن پردازیست
از چه جویای تو امروز غزلخوان نشود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق عاشقانه و دردهای ناشی از عشق میپردازد. شاعر از دل خسته و نالان خود میگوید و اشاره میکند که داغ عشق باعث رنجش و عدم شادی او شده است. او اعتراف میکند که کسانی که در عشق دچار خطا شدهاند، باید پشیمان شوند و به دنبال اصلاح خطاهای خود بروند. همچنین شعر به تضاد بین جنگ و مهر، و نیز صبر و عشق اشاره میکند و به این نکته میرسد که هیچ چیز در عشق بیدردسر نیست. در نهایت، شاعر از زیباییها و تجربیات عاشقانه سخن میگوید و به جستجوی جاذبهها و تأثیرات عشق اشاره دارد.
هوش مصنوعی: در دل هیچ بلبل غمگینی نیست که از درد عشق تو ناله نکند، و هیچ گلی نیست که از این عشق شاداب و خندان نشود.
هوش مصنوعی: کسی که از عشق و محبت به یک دختر زیبا و مثل گل رنجیده است، اگر واقعا احساس پشیمانی کند و به او برگردد، توبه کرده است.
هوش مصنوعی: جنگ به طبیعت تو مرتبط شده و در دنیا به عشق و محبت در روز روشن مربوط است. چرا باید در این شرایط به نزاع و درگیری بپردازیم؟
هوش مصنوعی: در زندگی، وقتی با چالشها و سختیها مواجه میشویم، باید صبر و استقامت داشته باشیم. چون در دریای عشق و احساسات، هیچ وسیلهای نمیتواند بهخوبی از پس طوفانها و مشکلات برآید، جز اینکه با صبر و بردباری خود را نگه داریم.
هوش مصنوعی: سایهٔ چه کسی است که در پرورش گل به تنهایی تلاش کرده و به زیبایی و قامت رشید تو نرسیده است، حتی اگر به جستجوی گلستان برود؟
هوش مصنوعی: هیچ کس نمیتواند از عطر و خوشبویی زلف محبوبش بهرهمند شود، اگر نسیم سحرگاهی نوزد و به حرکت درنیاورد.
هوش مصنوعی: چشمان سخنگوی تو در حال تأمل و فکر کردن به موضوعاتی است که باید دربارهشان صحبت کند. چرا امروز از من پرسش نمیکند تا غزل یا شعری را برایش بخوانم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سوز و شوقِ مَلَکی بر دلت آسان نشود
تا بد و نیک جهان پیش تو یکسان نشود
هیچ دریا نکشد زورقِ پندار تو را
تا دو چشمت ز جگرمایه چو طوفان نشود
در تماشای ره عشق نیابی تو درست
[...]
گر سر زلف تو از باد پریشان نشود
خلق بیچاره چنین بیدل و حیران نشود
وه ازان روی مرا جان به لب آمد،یارب
که گرفتار به دل هیچ مسلمانان نشود
ای مسلمانان، آن موی ببندید آخر
[...]
گرچه بر واعظِ شهر این سخن آسان نشود
تا ریا وَرزَد و سالوس مسلمان نشود
رندی آموز و کَرَم کُن که نه چندان هنر است
حَیَوانی که ننوشد مِی و انسان نشود
گوهرِ پاک بِباید که شود قابلِ فیض
[...]
گرچه کار دلم از صبر به سامان نشود
هم صبوری که کس از صبر پشیمان نشود
جانِ ثابتقدم آن است که در راهِ وفا
خاکِ ره گردد و یک ذره پریشان نشود
آنکه صد سال پرستنده بود لعبت چین
[...]
طاعت ناقص من موجب غفران نشود
راضیم گر مدد علت عصیان نشود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.