گنجور

 
جویای تبریزی

آشنا با عشق اگر شد عقده دل واشود

قطره دریا می شود چون واصل دریا شود

قفل بر مخزن نشان مایه داریهای اوست

راز عشق از بستن لب بیشتر رسوا شود

قامت و رفتار او را دید چون سرو چمن

شد خرامان تا بلا گردان آن بالا شود

بسکه دزدیم نگاه شرم ازرخسار یار

چشم دارم دیدهٔ داغ دلم بینا شود

نکته پیرا باش با من بهر پاس عزتم

گر ببندی لب زبان مردمان گویا شود

همچو مجنون می تواند داد رسوایی دهد

پردهٔ ناموس هر کس دامن صحرا شود

ناامیدی در غمش سرمایهٔ دیوانگی است

سوخت چون در پردهٔ دل آرزو سودا شود

چون هوای صبحگاهی فیض می بارد ازو

ابر عالمگیر آهم گر فلک پیما شود

خویش را آویخت شاخ گل به دامان نسیم

تا به آسانی بلاگردان آن بالا شود

من غلام آنکه جویا بیند اسرار دو کون

دیده ای کز سرمهٔ خاک درش بینا شود

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
منوچهری

هر که را شاه جهان بردارد و بنوازدش

در سخا گر قطره‌ای باشد چو صد دریا شود

آن نمی‌بینی که در باغ و چمن از خارها

در بهاران ز ابر نیسانی چه گل پیدا شود

قطران تبریزی

چون شمال مهرگان اندر هوا پویا شود

زاغ گنگ اندر میان بوستان گویا شود

نار چون بیجاده گردد سیب چون مرجان شود

آب چون پیروزه گردد خاک چون مینا شود

هست هم دینار و هم دیبا گرامی از چه رو

[...]

امیرخسرو دهلوی

از سر کو آن پری چون ناگهان پیدا شود

جای آن باشد که مردم در میان شیدا شود

من چنین دانم که باشد نسخه ای از روی او

صورتی از آینه خورشید اگر پیدا شود

ماه رویا، کی رسد در آفتاب روی تو

[...]

سلمان ساوجی

گرز خورشید جمالت ذره‌ای پیدا شود

هر دو عالم در هوایش، ذره‌سان دروا شود

شمع دیدارش اگر از نور تجلی پرتوی

افکند بر کوه، چون پروانه نا پروا شود

عاشق صادق چه داند کعبه و بتخانه چیست؟

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سلمان ساوجی
کمال خجندی

گر دلم در زلف پنهان کرده‌ای پیدا شود

مشک غمازست و این دزدی از او رسوا شود

ناحق افتادست زلفت در کف هر مدعی

چون بدست ما بیفتد حق بدست ما شود

ای صبا بر گوی امشب از زبان ما به شمع

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه