گنجور

 
جویای تبریزی

به معشوقی سزاوار است حسنی گو ادا دارد

وگرنه هر گلی کز خاک می‌روید صفا دارد

شکست نفس از فیض کمال نفس می‌باشد

ز غلتانی در یکدانهٔ ما آسیا دارد

رباید بیشتر دل را چو گردد حسن کامل‌تر

به پیچ و تاب خط رخسار او موج صفا دارد

به هر مویش دو عالم می‌دهم بیعانه خوش باشد

اگر زلف سیاه او سر سودای ما دارد

نمی‌ترسد اگر از تیغ بازی‌های ابرویش

چرا آیینه از جوهر زره زیر قبا دارد

به صحرایی که در وی خاک گردد کشتهٔ چشمت

ز ریگش روغن بادام اگر گیرند جا دارد

پی آزار ما با دیگران شد سرگردان امشب

نگاه از جانب هرکس که می‌دزدد به ما دارد

ز درد می خمیر دل بود صهباپرستان را

بلی آیینهٔ ما جوهر از موج صبا دارد

ببین در صنعت نیرنگ سازی دست قدرت را

که نه گوی از فلک پیوسته رقصان در هوا دارد

نمیراند دلی را هرکه دارد مسلک جویا

به کیش دردمندان شمع کشتن خونبها دارد

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
خواجوی کرمانی

چه بادست اینکه می آید که بوی یار ما دارد

صبا در جیب گوئی نافه ی مشک ختا دارد

بطرف بوستان هر کس بیاد چشم میگونش

مدام ار می نمی نوشد قدح بر کف چرا دارد

چو یار آشنا از ما چنان بیگانه می گردد

[...]

ناصر بخارایی

تمتع از وصال زلف مشکینت صبا دارد

که در کویت هوائی گشت و زلفت را هوا دارد

تماشا را خوشست ای گل ز چشمم گوشهٔ آبی

اگر سرو سرافراز تو میلی سوی ما دارد

سر زلف تو رفت از سرکشی بر باد و از فتنه

[...]

کلیم

کند گر آرزوی دیدنت آیینه جا دارد

که از خورشید رویت در برابر رونما دارد

ندارد بزم میخواران به غیر از ما تنگ‌ظرفی

صراحی بر رخ هرکس که می‌خندد به ما دارد

نویسم نامه و از بس که خون می‌گریم از هجرت

[...]

صائب تبریزی

ندیدم یک نفس راحت ز حس ظاهر و باطن

چه آسایش در آن کشور که ده فرمانروا دارد؟

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
واعظ قزوینی

نیند از احتیاط خصم، دنیا دیدگان غافل

چنار از سالخوردیها، زره زیر قبا دارد!

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه