نشئهٔ می مایهٔ صد درد سر باشد مرا
دور ساغر بی تو گرداب خطر باشد مرا
سرگردان دارد خمار باده ام از زندگی
آسمان چون کوه بر بالای سر باشد مرا
نیستم مانند بلبل هرزه گرد هر چمن
باغها طاؤس سان از بال و پر باشد مرا
زندگی بی جلوهٔ نازک میانان مشکل است
رشته جان بستهٔ موی کمر باشد مرا
نقش بر آب است اساس هستی من چون حباب
تکیه بر سیلاب اشک چشم تر باشد مرا
گریهٔ بیتاب عشقم خالی از دردی نمی ام
نالهٔ بی طاقت هجرم اثر باشد مرا
طینت پاک است جویا لازم اهل سخن
آب شمشیر زبان آب گهر باشد مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات و درگیریهای درونی خود میپردازد. او به عوارض و مشکلات ناشی از عشق و زندگی اشاره میکند و میگوید که بیوجود معشوق، زندگیاش پر از درد و خطر است. او خود را در حالتی از سردرگمی و خماری میبیند و به مقایسهی زندگیاش با بلبلهای آزاد و خوشبخت میپردازد. همچنین به دشواریهای زندگی و عدم زیبایی در آن اشاره میکند و بیان میکند که وجودش همچون حبابی ناپایدار است. گریه و نالههایش ناشی از عشق و فراق است و در نهایت به ویژگیهای معنوی و پاکی در شعر اشاره میکند.
هوش مصنوعی: نوشیدن شراب برای من منبعی از مشکلات و دردسرهاست و بدون تو، دوری از جام شراب تبدیل به دورانی پرخطر میشود.
هوش مصنوعی: زندگی مرا گیج و مست کرده است؛ دنیای بالای سرم مانند کوهی بزرگ، سنگینی میکند و من در این حال سرگردانم.
هوش مصنوعی: من مثل بلبل پرسهزن در هر بوستان نیستم، من مانند طاووس با بال و پر زیبا، خاص و منحصر به فرد هستم.
هوش مصنوعی: زندگی بدون زیبایی و جلوههای دلنشین، دشوار است. من به رشتهای وابستهام که به موی کمربند کسی که دلربا و زیباست، گره خورده است.
هوش مصنوعی: وجود من مانند حبابی است که بر روی آب شناور است و ثباتی ندارد. من به احساسات و گریههایم تکیه میکنم و این حالت ناپایدار و آسیبپذیر را تجربه میکنم.
هوش مصنوعی: گریهٔ پر از احساس من بدون درد نیست، نالهٔ بیتابی که به خاطر دوری کشیده میشود نیز نشانهای از حال من است.
هوش مصنوعی: طینت من پاک است و برای اهل سخن ضروری است که زبانشان مانند شمشیر تیز و پر قدرت باشد تا در بیان خود به بهترین شکل ممکن عمل کنند. برای من هم کلامی شفاف و پر ارزش لازم است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نیستم بلبل که بر گلشن نظر باشد مرا
باغهای دلگشا در زیرِ پر باشد مرا
تلخرویان را می روشن گوارا می کند
ابرِ بی می، کوه بر بالای سر باشد مرا
نیستم یک لحظه بی مشقِ جنون، هر جا که هست
[...]
غنچه دارم در بغل گر مشت زر باشد مرا
همچو گل در انجمن ها جا به سر باشد مرا
سینه خود کرده ام ماننده آئینه صاف
نیک و بد از دوربینی در نظر باشد مرا
همچو بوی گل عنان من به دست دیگر است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.