به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سیمایی
قیامت راست شد برخاست از جا سرو بالایی
وفا بیگانه ای بی رحم بی باکی دل آزاری
مروت دشمنی بد مست ترکی باده پیمایی
اگر آبی خورم با او می ناب است پنداری
وگر صهبا بنوشم دور ازو آب است پنداری
بیاض گردنی را در نظر دارم که از یادش
چو گوهر خلوتم لبریز مهتاب است پنداری
نسیمی کز سرکویش سحر در اهتزاز آید
بنای طاقتم را موج سیلاب است پنداری
شبی کز داغ حرمانش دلم چون لاله درگیرد
به دستم ساغر می جام خوناب است پنداری
چنان در جستجویش صورت سرگشتگی گشتم
که از عکس رخم آیینه گرداب است پنداری
به صحرایی که وحشت گشته خضر راه ما جویا
کمند برق بیتابی رگ خواباست پنداری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف عشق و درد ناشی از دوری معشوق میپردازد. او خورشید را به عنوان نمادی از معشوق خود معرفی کرده و از عواطف متضادی چون وفا، بیرحمی و مروت صحبت میکند. شاعر به تأثیر عمق عشق بر قلبش اشاره میکند و اوضاع روحی خود را به تصویر میکشد. همچنین رنگینکمانی از احساسات، از شوق و امید تا غم و حرمان، را توصیف میکند. به طور کلی، شعر روایتگر معنای عمیق عشق و تأثیراتش بر زندگی و احساسات انسانی است.
هوش مصنوعی: به نیت کشتن من، قد و قامت خورشید که نماد روز قیامت است، به سوی آسمان برمیخیزد و در این لحظه، سرو بلندی از جایش بلند میشود.
هوش مصنوعی: وفا، که به معنای وفاداری و صداقت است، گویی موجودی بیرحم و بیخیال است که فقط دل را میآزارد. در این متن، به نوعی به رفتارهای ناپسند و بیمروتی اشاره شده که در دوستی و محبت میتواند خصمانه باشد، شبیه به تاثیرات منفی نوشیدن شراب و به دور از فطرت انسانی میباشد.
هوش مصنوعی: اگر با او (دوست یا معشوق) آب بیاشامم، آن را همچون شراب باکی میدانم؛ و اگر شراب بنوشم و او در کنار من نباشد، آن را فقط آب میانگارم.
هوش مصنوعی: من به یاد گردنی سپید میاندیشم که در خاطر من، نور ملایم ماه شب را مانند گوهری خالص پر کرده است.
هوش مصنوعی: نسیمی که از کوچه عشقش در صبحگاه به وزیدن درآید، گویی که امواج سیلابی بر تحمل و صبر من تأثیر میگذارد.
هوش مصنوعی: شبی که دل من به خاطر داغ گسستگی و جدایی میسوزد، مانند یک لاله در آتش است. در دستم لیوانی از می قرار دارد که به نظر میرسد پر از اشک و دریغ است.
هوش مصنوعی: چنان در پی او بودم و به دنبال جستجو رفتم که وقتی به آینه نگاه کردم، تصویر صورتم به شکل یک گرداب به نظر میرسید.
هوش مصنوعی: در بیابانی که پر از وحشت شده، خضر (راهنمای رستگاری) در پی راه ماست. مانند نوری در تاریکی، بی تابی و اضطراب قلب ما را جلب کرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بزن ای ترک آهو چشم آهو از سر تیری
که باغ و راغ و کوه و دشت پر ماهست و پرشعری
یکی چون خیمهٔ خاقان، دوم چون خرگه خاتون
سیم چون حجرهٔ قیصر، چهارم قبهٔ کسری
گل زرد و گل خیری و بید و باد شبگیری
[...]
فکندی بر گل از عنبر هزاران حلقه و چنبر
بزیر هر یک از عمدا یکی جادوستان کردی
گر از میدان شهوانی سوی ایوان عقل آیی
چو کیوان در زمان خود را به هفتم آسمان بینی
اگر شایسته کوی تو بودی پای من یکدم
سر گردون گردنده بزیر پای ما بودی
بمیر، ای دوست، پیش از مرگ، اگرمی زندگی خواهی
که ادریس از چنین مردن بهشتی گشت پیش از ما
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.