گنجور

 
جویای تبریزی

به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سیمایی

قیامت راست شد برخاست از جا سرو بالایی

وفا بیگانه ای بی رحم بی باکی دل آزاری

مروت دشمنی بد مست ترکی باده پیمایی

اگر آبی خورم با او می ناب است پنداری

وگر صهبا بنوشم دور ازو آب است پنداری

بیاض گردنی را در نظر دارم که از یادش

چو گوهر خلوتم لبریز مهتاب است پنداری

نسیمی کز سرکویش سحر در اهتزاز آید

بنای طاقتم را موج سیلاب است پنداری

شبی کز داغ حرمانش دلم چون لاله درگیرد

به دستم ساغر می جام خوناب است پنداری

چنان در جستجویش صورت سرگشتگی گشتم

که از عکس رخم آیینه گرداب است پنداری

به صحرایی که وحشت گشته خضر راه ما جویا

کمند برق بیتابی رگ خواباست پنداری

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
منوچهری

بزن ای ترک آهو چشم آهو از سر تیری

که باغ و راغ و کوه و دشت پر ماهست و پرشعری

یکی چون خیمهٔ خاقان، دوم چون خرگه خاتون

سیم چون حجرهٔ قیصر، چهارم قبهٔ کسری

گل زرد و گل خیری و بید و باد شبگیری

[...]

قطران تبریزی

فکندی بر گل از عنبر هزاران حلقه و چنبر

بزیر هر یک از عمدا یکی جادوستان کردی

مشاهدهٔ ۲۰ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
میبدی

گر از میدان شهوانی سوی ایوان عقل آیی

چو کیوان در زمان خود را به هفتم آسمان بینی‌

مشاهدهٔ ۷ مورد هم آهنگ دیگر از میبدی
سعدالدین وراوینی

بمیر، ای دوست، پیش از مرگ، اگرمی زندگی خواهی

که ادریس از چنین مردن بهشتی گشت پیش از ما

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه