به نیروی محبت در کنار آرم میانش را
به زور ناتوانی می کشم آخر کمانش را
بساطی چیده رنگین چشم بد دور از نگاه او
بود هردم زخون تازه ای گرمی دکانش را
وطن مرغ دلم در گرم سیر عشق او دارد
سزد بر سرو آهم گر ببندد آشیانش را
نگاه چشم خواب آلوده ای دشمن هوشم
ندارم چون تو جویا طاقت رطل گرانش را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق عشق و وابستگی است. شاعر با نیرنگ محبت و قدرت ناتوانی، خود را به عشق معشوق میکشاند و از دوری او رنج میبرد. او وطنش را در عشق معشوق میبیند و به سرودن آواهایی در غم دوری او میپردازد. در نهایت، شاعر از حسادت و دشمنی که خواب آلود است، گلایه میکند و میگوید که مثل او طاقت تحمل بار گران عشق را ندارد.
هوش مصنوعی: با قدرت عشق، با ناتوانیام، تلاش میکنم تا او را به خود نزدیک کنم و در حقیقت، دست به کار میشوم تا او را در آغوش بگیرم.
هوش مصنوعی: دکان رنگین و زیبایی را آماده کرده بودند که از چشم بد دور باشد. هر لحظه با خون تازهای که به آن میریختند، گرمای زندگی و نشاط را به آن میبخشیدند.
هوش مصنوعی: دل من در گرمای عشق او مثل پرندهای است که در وطنش زندگی میکند. اگر او بخواهد و آشیانهاش را ببندد، شایسته است که من هم برای او فریاد بزنم.
هوش مصنوعی: چشم خسته و خواب آلودی را نمیتوانم تحمل کنم، چون تو را میطلبم و تحمل سنگینی بار عاشقانهات را دارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا توفیق ده یا رب که بوسم آستانش را
کشم در چشم خود خاک کف پای سگانش را
غبار از دل به مژگان روبم و بینم نشانش را
به آب دیده شویم خاک و جویم آستانش را
ز مستیهای شوق آن بلبل شوریدهاحوالم
که نشناسد اگر صدبار بیند آشیانش را
اثر میکرد گاهی نالهام، از بس که نالیدم
[...]
گرفتم آن که شب در خواب کردم پاسبانش را
ادب کی می گذارد تا ببوسم آستانش را
صبا از کوی لیلی گر وزد بر تربت مجنون
کند آتشفشان چون شمع، مغزِ استخوانش را
برآمد جان ز تن ، وان زلف می جوید چنان مرغی
[...]
از آن تیغی که آبش شست جرم کشتگانش را
ربودم دلنشین زخمی که میبوسم دهانش را
جنونم میبرد تنها به سیر آن بیابانی
که نبود ایمنی از رهروان ریگ روانش را
چمن کی گلبنی آرد به آب و رنگ رخسارت
[...]
چه خوش باشد در آغوش آورم سرو روانش را
کنم شیرازه اوراق دل، موی میانش را
کیم من تا وصال گل به گرد خاطرم گردد؟
مرا این بس که گرد سر بگردم باغبانش را
کنار حسرتی از طوق قمری تنگتر دارم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.