فی ایمن الزمان اتی احسن الکتاب
اعنی مثال عاطفت شاه کامیاب
یعقوب بن حسن که به امید بزم اوست
گردان مدام ساغر زرین آفتاب
با طوق طاعتش سرگردنکشان خوش است
لازال طوق طاعته مالک الرقاب
مدحش همین بس است که شست آب تیغ او
از صفحه زمانه رقمهای ناصواب
بستم لب از دعاش چو دیدم رفیق او
از پیشگاه غیب دعاهای مستجاب
ساقی بیا و در قدح افکن شراب لعل
زیرا که کار و بار جهان نیست جز سراب
سیراب ازان سراب نیامد کسی برون
خوش آن که چون حباب فرو رفت در شراب
گر نیست شاهدی که به رویش کشیم می
از روی شاهدان سخن درکشم نقاب
خاصه ز شاهدسخنی کش دبیر شاه
بر رخ نهاد جعد مسلسل ز مشک ناب
جامی که یافت گلشن عمرش به عهد شیب
از بوی وصل تازه گلی رونق شباب
لطفی بود که ساقی گلرخ به یک دو جام
موی سفیدش از می گلگون کند خضاب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر دربارهی زیبایی و شکوه زندگی است و به مدح یعقوب بن حسن، شاه کامیاب، میپردازد. شاعر در ستایش او به ویژگیهای برجستهاش اشاره میکند و به شامهی شیرین و وصل او با بزم و میگساری اشاره دارد. همچنین، دنیای فانی را به سرابی تشبیه میکند که کسی از آن نجات نمییابد مگر اینکه در شادی و خوشی غوطهور شود. در نهایت، شاعر به زیبایی و تأثیر نوشیدن شراب بر زندگی و چهره اشاره میکند، و این که چگونه لحظات شاد میتوانند زیبایی را به زندگی بیاورند.
هوش مصنوعی: در هر زمانی که بهترین کتاب به دستم رسید، منظورم مثال عاطفت شاه موفق است.
هوش مصنوعی: یعقوب بن حسن، کسی است که برای دیدار و میزبانی او، همیشه دور هم جمع میشوند و گنبدی از طلای آفتاب را در دستان خود میچرخانند.
هوش مصنوعی: با گردننهادن به اطاعت او، سرگشتههای سرکش در خوشی و آرامشاند، چرا که طوق اطاعت او بر گردن حاکمان واقعی است.
هوش مصنوعی: مدح او همین اندازه کافی است که اثرات و نقشهای نادرست زمانه را با شست آب تیغ خود از بین میبرد.
هوش مصنوعی: وقتی دیدم دوستی که از درگاه غیب دعاهایش مستجاب میشود، سکوت کردم و از دعا کردن خودداری کردم.
هوش مصنوعی: ای ساقی، بیایید و در جام شراب قرمز بریزید، زیرا کار و زندگی در این دنیا جز یک سراب و خیالی بیش نیست.
هوش مصنوعی: هیچکس نتوانست از آن سراب سیراب شود. خوشا به حال کسی که همچون حباب در شراب فرو میرود.
هوش مصنوعی: اگر شاهدی نیست که میخواهم از او باده بنوشم، پس بهتر است که در صحبتهایم پردهپوشی کنم و از دیگران سخن بگویم.
هوش مصنوعی: به ویژه، به خاطر زیبایی کلام او، کسی که قلمش را بر روی چهرهاش میانده، موهایی مانند زنجیر از مشک خالص بر روی سر دارد.
هوش مصنوعی: جامی که در آن لذتهای زندگی پیدا شده، با وجود آنکه عمرش در حال پیری است، به خاطر عطر وصال و بینش تازهای که از دوستی و عشق الهام میگیرد، طراوت جوانی را دوباره تجربه میکند.
هوش مصنوعی: ساقی با لطافت و مهربانی، با دو جام موی سفیدش، رنگی از شراب پررنگ به دست آورد و آن را به زیبایی آراسته کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا کی کنی عذاب و کنی ریش را خضاب؟
تا کی فضول گویی و آری حدیث غاب؟
گفتم متاب زلف و مرا ای پسر متاب
گفتا که بهر تاب تو دارم چنین بتاب
گفتم نهی برین دلم آن تابدار زلف
گفتا که مشک ناب ندارد قرار و تاب
گفتم که تاب دارد بس با رخ تو زلف
[...]
ای باز کرده چشم و دل خفته را ز خواب،
بشنو سؤال خوب و جوابی بده صواب:
بنگر به چشم دل که دو چشم سرت هگرز
دیدهاست چشمهای که درو نیست هیچ آب
چشمهست و آب نیست، پس این چشمه چون بُوَد؟
[...]
چون از فراق دوست خبر دادم آن غراب
رنگ غراب داشت زمانه سیاه ناب
چونانکه از نشیمن بر بانگ تیر و زه
بجهد غراب ناگه جستم ز جای خواب
از گریه چون غرابم آواز در گلو
[...]
ای تیغ تو کشیده ترا ز تیغ آفتاب
ای نجم دین و از تو به کفر اندر اضطراب
با همت تو وهم نداند برید راه
با هیبت تو دهر نیارد چشید خواب
حکم ترا مطیع بود روز و شب فلک
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.