دیده از جلوه بتان بستیم
در ببستیم و از بلا رستیم
بود دامی ز زلفشان هر موی
به سلامت ز دامشان جستیم
چون نیامد به دست دامنشان
پا به دامن کشیده بنشستیم
نقد زاهد جواهر سبحه ست
ما ازین نقدها تهیدستیم
بوی می داد خاک میخانه
سالها شد ز بوی آن مستیم
بین کرامت که چون به شیشه می
توبه همچو سنگ بشکستیم
گفته ای مست کیستی جامی
مست عشقیم هرکجا هستیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از زیباییها و جذابیتهای دلبری سخن میگوید و اشاره دارد که از دیدن آنها خود را باز میدارد و از مشکلات و بلایا نجات مییابد. او از دامهای زیباییها فرار میکند و در عوض به دامن عشق پناه میآورد. شاعر به تفاوتهای درونی و بیرونی اشاره میکند و میگوید که ارزشهای مادی مانند جواهری که زاهد به آن مینگرد، برای او بیارزش است. همچنین، او به میخانه و حال مستی اشاره کرده و میگوید که سالهاست از بوی می مست است و به این حال افتخار میکند. در نهایت، شاعر خود را مست عشق معرفی میکند و تأکید میکند که در هر کجا که باشد، در عشق غرق است.
هوش مصنوعی: به خاطر زیباییها و جذابیتهای معشوق، چشمانمان را بستهایم و از این شیفتگی دوری جستهایم، به همین دلیل از مشکلات و سختیها رهایی یافتهایم.
هوش مصنوعی: هر موی زلفشان مانند دام بود و ما با موفقیت از این دامها رهایی یافتیم.
هوش مصنوعی: وقتی نتوانستم دامن آنها را بگیرم، پا را به دامن گذاشته و نشستم.
هوش مصنوعی: زاهد به جواهرهایی که در دست دارد، بها میدهد و بر آنها ارزش مینهد. اما ما از چنین چیزهایی بیبهرهایم و به ارزشهای مادی نیازی نداریم.
هوش مصنوعی: در طول سالها، بوی انگور و می، یادآور محفلهای دور همی و شادمانی در میخانهها بوده و هنوز هم ما را تحت تأثیر خود قرار داده و مست کرده است.
هوش مصنوعی: در اینجا به ویژگیهای انسان و روح اشاره میشود. کرامت و احترام به خود و دیگران مانند شیشهای است که در صورت شکستن، آسیبپذیر و شکننده میشود. وقتی این کرامت از بین برود، مانند سنگ است که به راحتی شکست میخورد. به نوعی، بر اهمیت حفظ شخصیت و کرامت اشاره شده است.
هوش مصنوعی: تو از من میپرسی که مست کی هستم، من در پاسخ میگویم که ما در هر جایی که باشیم، تحت تأثیر عشق هستیم و حالتی مست و شوریده داریم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ما دگرباره توبه بشکستیم
وز غم نام و ننگ وارستیم
خرقهٔ صوفیانه بدریدیم
کمر عاشقانه بر بستیم
در خرابات با می و معشوق
[...]
ما همه از الست همدستیم
عاقبت شکر بازپیوستیم
ما همه همدلیم و همراهیم
جمله از یک شراب سرمستیم
ما ز کونین عشق بگزیدیم
[...]
گفته با هم کز آن یکی رستیم
چون نگه میکنیم در شستیم
گر تو توفیقمان دهی، رستیم
ور نه، بس مفلس و تهیدستیم
در شهود جمال او مستیم
می ندانیم نیست یا هستیم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.