گنجور

 
جامی

دیده از جلوه بتان بستیم

در ببستیم و از بلا رستیم

بود دامی ز زلفشان هر موی

به سلامت ز دامشان جستیم

چون نیامد به دست دامنشان

پا به دامن کشیده بنشستیم

نقد زاهد جواهر سبحه ست

ما ازین نقدها تهیدستیم

بوی می داد خاک میخانه

سالها شد ز بوی آن مستیم

بین کرامت که چون به شیشه می

توبه همچو سنگ بشکستیم

گفته ای مست کیستی جامی

مست عشقیم هرکجا هستیم

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
عراقی

ما دگرباره توبه بشکستیم

وز غم نام و ننگ وارستیم

خرقهٔ صوفیانه بدریدیم

کمر عاشقانه بر بستیم

در خرابات با می و معشوق

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عراقی
مولانا

ما همه از الست همدستیم

عاقبت شکر بازپیوستیم

ما همه همدلیم و همراهیم

جمله از یک شراب سرمستیم

ما ز کونین عشق بگزیدیم

[...]

اوحدی

گر تو توفیقمان دهی، رستیم

ور نه، بس مفلس و تهی‌دستیم

ابن یمین

در شهود جمال او مستیم

می ندانیم نیست یا هستیم

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه