دمبدم دیده که خون می ریزد
دل خون گشته برون می ریزد
دل یکی قطره خون دیده ازو
سیل خون این همه چون می ریزد
در تنم می فکند زلزله هجر
از دلم صبر و سکون می ریزد
دانه خال تو در آب و گلم
تخم سودا و جنون می ریزد
خونم از دیده گه پابوست
چون می از جام نگون می ریزد
لبت از فتنه غبارم برجان
از خط غالیه گون می ریزد
بی لب لعل تو جامی می ناب
می خورد وز مژه خون می ریزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.