با یار کوچ کرده ز دل ناله میرود
قطره زنان سرشک ز دنباله میرود
دم درکشم که راه به جایی نمیرسد
هرچند بر زبان جرس ناله میرود
زان ماه چارده که شد از دست دامنش
ما را ز دست حاصل چل ساله میرود
بیروی او به بزم گلم نیست می جز آنک
خونم ز دیده در قدح لاله میرود
خال لبش حرارت دل میبرد بلی
تاب تب از مریض به تبخاله میرود
باران اشک ماست اثر هرکجا سخن
زان روی چون مه و خط چون هاله میرود
با طبع من ز نکته سرد فسردگان
آن میرود که در چمن از ژاله میرود
جامی عروس نظم تو زیب دگر گرفت
تقصیر در دلالت دلاله میرود
کلک تو میزند به خراسان نوای شعر
گلبانگ آن به خسرو بنگاله میرود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر احساس دل شکستگی و غم ناشی از جدایی معشوق را بیان میکند. او از نالههای دل و اشکهایش سخن میگوید که در پی دوری معشوق، همچون قطرات باران فرو میریزد. هرچند تلاش میکند که به جایی برسد، اما راهی نمییابد. او با یادآوری زیباییهای معشوقش حسی از فقدان را احساس میکند و میگوید بدون دیدن او، هیچ لذتی از بزم و گلهایی که دورش هست، نمیبرد. همچنین، زیبایی خال لب معشوق و تاثیر آن بر دلش را توصیف میکند و شاعرانگی و زیبایی شعر خود را به معشوق نسبت میدهد. در نهایت، شاعر با اشاره به صدای شعرش و تاثیر آن، به دوری و جدایی از معشوق و غم ناشی از آن میپردازد.
هوش مصنوعی: با محبوب خود رفتهام و از دل دلم نالهای بلند میشود، اشکها به آرامی از چشمانم روان هستند و به دنبال من میریزند.
هوش مصنوعی: وقتی در حال تلاش برای رسیدن به هدفی هستم، میبینم که این تلاش به جایی نمیرسد، حتی اگر به ظاهر صدای ناامیدی من بلند باشد.
هوش مصنوعی: از آن ماه تمام، که دیگر نمیتوان به دامنش دسترسی داشت، ما نیز از آنچه در طول چهل سال به دست آورده بودیم، محروم میشویم.
هوش مصنوعی: بدون حضور او، در میهمانی من هیچ چیزی نمیچسبد جز اینکه از چشمانم اشک به شکل خون در لیوانی مثل لاله میریزد.
هوش مصنوعی: خال لب او باعث میشود دل من به تپش بیفتد و واقعاً حرارت و شوق ناشی از آن مرا به جنون میکشاند.
هوش مصنوعی: باران اشک ما نشانهای از غم و اندوه است. هر جا که صحبتی از آن چهره به میان میآید، مثل مه و یا به طرزی لطیف و زیبا ذهنها را پر کرده و به یاد ما میآورد.
هوش مصنوعی: من با روحیهام از نکتههای سرد و بیروح افرادی که دچار یأس و ناامیدی هستند، دور میشوم؛ همانگونه که در باغ، قطرات شبنم از روی چمن میلغزند و میروند.
هوش مصنوعی: عروس نظم تو در زیبایی، جامهای تازه به خود گرفته و به همین دلیل، خطای دلالت میکند.
هوش مصنوعی: هنر تو به خراسان میرسد و صدای شعر تو تا بنگاله در میپیچد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ساقی حدیث سرو و گل و لاله میرود
وین بحث با ثلاثه غساله میرود
می ده که نوعروس چمن حد حسن یافت
کار این زمان ز صنعت دلاله میرود
شکرشکن شوند همه طوطیان هند
[...]
زان شست و شو که در چمن از ژاله میرود
داغ جفای دی ز دل لاله میرود
ساقی بیار باده که از یک دو روزه عیش
در فصل گل کدورت یکساله میرود
میگون لبت ز خاطر من از سه بوست شست
[...]
از بادهٔ لاله تو چو در ژاله میرود
خون قطره قطره در جگر لاله میرود
چشم تو هندوییست که پنداری از خطا
صد ترک تند خوش به دنباله میرود
از خشگ سال ناز جهان میشود خلاص
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.