به توبه شیخ مهوس مرا موسوس شد
چو دید ساغر لعلت حریف مجلس شد
که بست طاق خم ابرویت تعالی الله
که سجده گاه دل و جان صد مهندس شد
خراب بود به وحشت سرای هجر دلم
خیال روی تو تشریف داد و مونس شد
چو سرو نازگذشتی به باغ و گرد رهت
عبیر جیب گل و کحل چشم نرگس شد
فدای پیر مغان باد نقد هستی من
که یمن همت او کیمیای این مس شد
متاع فقر طلب لیک ازان توانگر دل
که هر چه داشت به می صرف کرد و مفلس شد
چو گشت مدرسه میخانه زان لب میگون
عجب مدار ز جامی اگر مدرس شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از حسین تاثیر میکند و در مورد تجربههای عاشقانه و معنوی اوست. شاعر به توصیف نشانهها و زیباییهای محبوب خود میپردازد و از حالتی بین شگفتی و دلشکستگی در عشق سخن میگوید. وی به توبه و حالاتی از مستی اشاره میکند که به واسطه محبوبش به وجود آمده و از او میخواهد که این حال را درک کند. همچنین به این نکته اشاره میکند که در دنیای فقر و زهد، بهترین چیزها را میتوان از طریق عشق و می باده به دست آورد. در نهایت، شاعر به جایگاه میخانه و زندگی مرتبط با آن، به عنوان سمبل آزادی و شعور، اهمیت میدهد.
هوش مصنوعی: شیخ با توبهاش نتوانست مرا آرام کند، چرا که وقتی ساغر زیبای تو را دید، دوستان مجلس به وجد آمدند.
هوش مصنوعی: چنین ابروئی که به زیبایی خمیده است، در واقع نمایانگر علو و بزرگی است. این ابرو، مکانی شده برای فروتنی و خضوع دل و جان افراد بسیاری، مانند معماران و هنرمندان، که در برابر زیبایی آن به سجده مینشینند.
هوش مصنوعی: دل من در مکان و شرایط تاریک و پر از نگرانی هجران تو خراب و نگران بود، اما به ناگاه خیال دیدن تو وارد ذهنم شد و آرامشبخش من گردید.
هوش مصنوعی: وقتی تو همچون یک سرو خوش قد و قامت از باغ عبور کردی، عطر گلها و زیبایی چشمان نرگس در مسیرت پخش شد.
هوش مصنوعی: من حاضرم همه چیز خود را برای پیر مغان فدای او کنم، زیرا تلاش و اراده او میتواند ارزشی به زندگی من ببخشد که حتی مس را به طلا تبدیل میکند.
هوش مصنوعی: فقر را باید خواست، اما قلب کسی که توانگر است، این را درک میکند که او هرچه داشته را در میگذرانده و به تهی دستی رسیده است.
هوش مصنوعی: وقتی مدرسه به میخانه تبدیل شد و از لبهای میگون لذت میبری، تعجب نکن که اگر کسی از جامی مست شده، به تحصیل و علمآموزی نرسیده باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شبی که روی تو ما را چراغ مجلس شد
به سوختن دل پروانهاش مهوس شد
دو چشمت از دل و دین آنچه داشتم بردند
توانگری که به مستان نشست مفلس شد
ز کیمیای نظر چون تو خاک زر سازی
[...]
ستارهای بدرخشید و ماهِ مجلس شد
دل رمیدهٔ ما را رفیق و مونس شد
نگارِ من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئلهآموزِ صد مُدَرِّس شد
به بویِ او دلِ بیمارِ عاشقان چو صبا
[...]
چو مجلس وکلا را ملک مؤسس شد
ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
عنایت شه و بخشایش ولیعهدش
دل رمیده ما را انیس و مونس شد
ز فخر طعنه بمینو زند بهارستان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.