گنجور

 
جامی

قد بدا نور فالق الاصباح

اسفر الصبح اطفی ء المصباح

کم طلب در کتب حقیقت عشق

نشود یافت این لغت ز صحاح

رو به فتاح کن که ممکن نیست

فتح باب معانی از مفتاح

ترک کشاف گو کزان مسدود

باشد ابواب کشف بر ارواح

در مواقف مایست کز وی نیست

به مقاصد تو را امید نجاح

بر تو لایح شود لوایح عشق

چون کلیم ار بیفکنی الواح

عشق با زهد نیست بر سر صلح

مصلحت نیست لاف زهد و صلاح

توبه ما ز دست محتسب است

از ضرورت شد این حرام مباح

خم می نیم جرعه جامیست

کیف یکفی لشربه الاقداح

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
مسعود سعد سلمان

در همه کارها کند انجاح

نبود مثل او به هزل و مزاح

عراقی

روح‌ها داد روح را زان راح

به صبوحی اربعین صباح

مولانا

ای مبارک ز تو صبوح و صباح

ای مظفر فر از تو قلب و جناح

ای شراب طهور از کف حور

بر حریفان مجلس تو مباح

ای گشاده هزار در بر ما

[...]

سلطان ولد

بصر الحس ناظر الاشباح

نظر العقل شاهد الارواح

مشاهدهٔ ۱۲ مورد هم آهنگ دیگر از سلطان ولد
اوحدی

روح خود را به عالم ارواح

انس ده، تا رسی به روح و به راح

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه