هر که جان دارد و روان دارد
واجب است آنکه درد جان دارد
حمد بیحد کردگار احد
صمد لم یلد و لم یولد
آنکه ذاتش بری است از آهو
الذی لا اله الا هو
مالک الملک قادر بیعیب
صانع عالم شهادت و غیب
ربنا جل قدره و علا
آنکه از بدو فطرت اولی
خلق در دست قدرت او بود
قدرتش دستبرد صنع نمود
صانعی، کز مطالع ابداع
او برآرد حقایق انواع
پس چهل طورشان در آن اشکال
برد از جا به جا و حال به حال
روحها داد روح را زان راح
به صبوحی اربعین صباح
امر او بر طریق کن فیکون
هم چنان کاف نارسیده به نون
آفرینندهٔ زمان و مکان
در جهات طبایع و ارکان
خلق را در جهان کون و فساد
هست او مبدا و بدوست معاد
زان پدر هفت کرد و مادر چار
تا سه فرزند را بود اظهار
صنعش از آب و خاک و آتش و باد
جسم را طول و عرض و عمق او داد
زان طرف روشنی و نزدیکی
زین طرف بعد بود و تاریکی
چون شد از خاک تیره طینت تن
کرد امرش به نور جان روشن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.