دل دید لبت وز دو جهان بی خبر افتاد
بین مستی این می که عجب کارگر افتاد
هرجا ز تو شوریست همانا که ز خوبان
در طینت پاک تو نمک بیشتر افتاد
زلف سیهت سوخته از برق تجلیست
چون عکس دو رخسار تو بر یکدگر افتاد
تا ناوک تو بر سپر افتاد نه بر من
صد چین به چین از حسدم چون سپر افتاد
پروانه ز سوزی که مرا هست چه آگاه
کان شعله مرا در جگر او را به پر افتاد
خالیست دل افروز به هر رو که نشان ماند
هرجا به بتان زآتش تو یک شرر افتاد
گر زیور طوق سگ تو بایدت اینک
از خون دلم لعل و ز اشکم گهر افتاد
جامی غزل سعدی و آنان که جوابش
گفتند چو بشنید به این نظم درافتاد
این نظم نه در پایه سعدیست ولیکن
با گفته یاران دگر سر به سر افتاد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وصف جذابیت و دلربایی معشوق میپردازد. شاعر به زیبایی صورت و دلفریبی محبوبش اشاره میکند و بیان میکند که چگونه عشق و شور شیفتهگی او را در دنیای خود غرق کرده است. او با استعارهها و تشبیهات دلنشین، از تأثیر قلبسوز این عشق، سوختگی زلف معشوق و نشانههای محبت در دل خود میگوید. علاوه بر این، اشارهای به شاعران گذشته مانند سعدی دارد و با تواضع میگوید که شعرش در مقایسه با آثار آنان قرار نمیگیرد، اما در عین حال از زیبایی و عمق آن سخن میگوید. شعر در مجموع به احساسات عمیق و شگفتانگیز عشق پرداخته و تأثیر آن بر جان و دل را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: دل به زیبایی لبان تو نگریست و از همه چیز در جهان بیخبر شد. ببین چگونه این شگفتی و مستی این می برای او تاثیر گذاشته است.
هوش مصنوعی: هر جا که نشانی از شور و شوق وجود دارد، به یقین از آنجاست که در وجود نیکان و صالحان، خصیصهی نیکویی و لطافتی به تو اضافه شده است.
هوش مصنوعی: زلف سیاه تو به خاطر زیبایی و درخشش خاصش به گونهای سوخته است که شبیه به دو چهرهای است که بر روی یکدیگر سایه افکندهاند.
هوش مصنوعی: زمانی که تیر تو به سپر برخورد کرد و نه به من، حسادت من مثل صد چین بر روی سپر باقی ماند و این نشان از تأثیر عمیق تو بر من دارد.
هوش مصنوعی: پروانه به خوبی از درد و سوزی که من دارم مطلع است، زیرا آن شعلهای که در دل من وجود دارد، او را نیز متأثر کرده و به رغم شعلهای که در قلبش دارد، به سمت من پرواز میکند.
هوش مصنوعی: دل افروز به هر طریقی که نشانش باقی مانده، در هر جایی که به معشوقان نظر بیندازد، از آتش عشق تو یک جرقه به جا مانده است.
هوش مصنوعی: اگر برای تو زینت و گردنبند یک سگ هم لازم باشد، پس از دل من خون و اشک چون لعل و گوهر بر زمین افتاده است.
هوش مصنوعی: جامی غزل سعدی و کسانی که به او پاسخ دادند، وقتی این شعر را شنیدند، حیرت کردند و به تامل فرو رفتند.
هوش مصنوعی: این شعر به این معنی است که این اثر به اندازه آثار سعدی ارزشمند نیست، اما با توجه به نظرات و برداشتهای دیگران، به آن اعتبار داده شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در حلقه عشاق به ناگه خبر افتاد
کز بخت یکی ماه رخی خوب درافتاد
چشم و دل عشاق چنان پر شد از آن حسن
تا قصه خوبان که بنامند برافتاد
بس چشمه حیوان که از آن حسن بجوشید
[...]
زان گه که بر آن صورت خوبم نظر افتاد
از صورت بی طاقتیم پرده برافتاد
گفتیم که عقل از همه کاری به درآید
بیچاره فروماند چو عشقش به سر افتاد
شمشیر کشیدست نظر بر سر مردم
[...]
باز این دل غمدیده به دام تو در افتاد
بس مرغ همایون که به تیر نظر افتاد
لطفی کن و تیری دگرم سوی دل انداز
کان تیر نخستین که زدی بر جگر افتاد
پرسیدن یاران کهن رسم قدیم است
[...]
جان بر لب لعلش چو مگس بر شکر افتاد
با وصل تو دل چون شبهی در گهر افتاد
کی دست زند در کمر صحبت شیرین
فرهاد که با درد فراق از کمر افتاد
با روی تو زد آب روان لاف لطافت
[...]
تا دیده ی من بر رخ همچون قمر افتاد
راز دلم از پرده محنت بدر افتاد
دیگر نکند چشم به خورشید جهانتاب
آن را که بدان طلعت چون مه نظر افتاد
بر بوی گذاری که کند بر سر او دوست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.