آسوده دلا حال دل زار چه دانی
خوان خواری عشاق جگرخوار چه دانی
شب تا به سحر خفته به خلوتگه نازی
بی خوابی این دیده بیدار چه دانی
هرگز نخلیده به کف پای تو خاری
آزردگی سینه افگار چه دانی
ای فاخته پروازکنان بر سر سروی
درددل مرغان گرفتار چه دانی
کار دل رندان بلا دیده بود عشق
ای زاهد مغرور تو این کار چه دانی
نادیده ز خاک ره او کحل بصیرت
با بی بصری لذت دیدار چه دانی
جامی تو و جام می و بیهوشی و مستی
راه و روش مردم هشیار چه دانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.