اگر چه در لب جانبخش انگبین داری
ز ناوک مژه صد نیش در کمین داری
به خاک پات که نتوان در آب حیوان یافت
لطافتی که تو در لعل آتشین داری
به هشت گلشن جنت نمی دهم یک شاخ
ازان بنفشه که بر طرف یاسمین داری
به ابروان مفکن چین خدای را این بس
که زیر هر شکن مو هزار چین داری
ز سعد و نحس چه پرسی حکیم را چون تو
فروغ کوکب اقبال در جبین داری
ببخش بر من مفلس چو از دو ساعد خویش
دو گنج سیم نهان اندر آستین داری
به آسمان که برد طاعت تو را جامی
چنین که پیش بتان روی بر زمین داری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صبا تو نفخه عنبر در آستین داری
مگر عبور بر آن زلف عنبرین داری
گرفته ای تو زتاتار طره اش تاری
که تبت ختن چین در آستین داری
بهر سپهر یکی کوکب درخشان هست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.