گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جامی

هر سر مو بر دل من گر زبانی داشتی

از غم عشق تو فریاد و فغانی داشتی

بستر راحت نخواهم ای خوش آن شبها که من

بر درت بالین ز خاک آستانی داشتی

داشتی معذور ناصح بی خودیهای مرا

گر چو من دل در کف نامهربانی داشتی

سرو را با قد رعنای تو بودی نسبتی

گر ز گل رخسار و از غنچه دهانی داشتی

گر به نقد جان توانستی خریدن وصل دوست

طالب وصل تو بودی هر که جانی داشتی

من به بیماری خود خوش بودمی گر زانکه تو

گوشه چشمی به حال ناتوانی داشتی

با دو روزه زندگی جامی نشد سیر از غمت

وه چه خوش بودی که عمر جاودانی داشتی