جان من گر دل به دست دلستانی داشتی
رحم بر خون دل آزرده جانی داشتی
بیش از این بودی به عاشق مهربان ای سنگدل
گر بت سنگین دل نامهربانی داشتی
بی خبر کی بودی از درد نهان من چنین
گر چو من در عاشقی درد نهانی داشتی
منع من کردی کجا ز آه و فغان در عشق اگر
از غم معشوقه ای آه و فغانی داشتی
کی گمان بد به من می داشتی در عشق خویش
گر چو خود عاشق فریب و بدگمانی داشتی
بر دل من کی زدی ناوک اگر زخمی به دل
از خدنگ غمزهٔ ابروکمانی داشتی
داشتی بر جان و دل گر درد و داغی ای رفیق
آه آتشبار و چشم خونفشانی داشتی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر سر مو بر دل من گر زبانی داشتی
از غم عشق تو فریاد و فغانی داشتی
بستر راحت نخواهم ای خوش آن شبها که من
بر درت بالین ز خاک آستانی داشتی
داشتی معذور ناصح بی خودیهای مرا
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.