نشان نبود ز عهد الست و قول بلی
که می رسید به گوش دلم ز عشق ندی
ازان ندی ست که جانم فدی ست در ره عشق
هزار جان گرامی فدیش باد فدی
ازان ندی ست که یک نغمه چون برون افتاد
صدای آن ز ثریا گرفت تا به ثری
از آن ندی ست که از شاخ سرو مرغ چمن
بر اهل ذوق کند داستان عشق املی
صفای دردکشان تافت بر دل صوفی
پلاس میکده را ساخت طیلسان و ردی
ز عکس جلوه معشوق بهره مند نشد
کسی که آینه خویش را نداد جلی
رموز عشق توان گفت لیک با محرم
پر است خاطر جامی ازان رموز ولی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در مورد عشق و تاثیرات عمیق آن بر روح و جان انسانهاست. شاعر به یاد عهدی ازلی و قولی که در عالم روحانی داده شده، میگوید و از عشق مینالد. او عشق را به عنوان نغمهای وصف میکند که صدایش به دورترین مکانها میرسد. همچنین به زیبایی و درد عشق اشاره دارد و میگوید که تنها کسانی که اجازه میدهند به عمق عشق دست یابند، میتوانند از زیباییهای آن بهرهمند شوند. در نهایت، اشاره میکند که رموز عشق قابل بیان هستند اما تنها نزد کسانی که در این مسیر هستند، درک میشوند.
هوش مصنوعی: در زمانهای بسیار دور، هنگامی که وعدهها و عهدهای نخستین درباره عشق و محبت برقرار شده بود، دیگر نشانهای از آن عهد و آن قول باقی نمانده است. اما هنوز صدای عشق به دلم میرسد و مرا تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: زیرا جانم فدای اوست، در راه عشق چندین جان گرانبها به پای او فدای میشود.
هوش مصنوعی: این جمله بیان میکند که وقتی یک صدا یا نغمهای از جایی خارج میشود، پژواک و اثر آن میتواند به نقاط دوردست برسد. به عبارتی، یک صدای زیبا یا تاثیرگذار میتواند تا ارتفاعات بلند و دوردستها بپیچد و شنیده شود.
هوش مصنوعی: از آنجا که نسیم خوشی میوزد، داستان عشق و زیبایی را بر اهل ذوق و هنر به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: آرامش و زیبایی کسانی که درد و رنج را تحمل میکنند، بر دل عارف اثر گذاشته و باعث شده است که فضای میخانه به مانند پارچهای نرم و نازک جلوه کند.
هوش مصنوعی: هیچکس نتوانسته از تصویر زیبایی محبوب خود بهرهمند شود، مگر آنکه آینهای از خود را در برابر او قرار دهد.
هوش مصنوعی: عشق را میتوان شرح داد، اما این رازها در دل کسی جا دارد که به آن عشق آشنا باشد. در واقع، کسانی که با این رموز آشنایی دارند، مانند کسی هستند که جامی از این اسرار را در دل دارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشوشست دلم از کرشمهٔ سلمی
چنان که خاطر مجنون ز طرهٔ لیلی
چو گل شکر دهیم درد دل شود تسکین
چو ترش روی شوی وارهانی از صفری
به غنچهٔ تو شکر خنده نشانهٔ باده
[...]
فغان از آن دو سیه زلف و غمزگان که همی
بدین زره ببری و بدان ز ره ببری
چه چیز بهتر و نیکوتر است در دنیی؟
سپاه نی ملکی نی ضیاع نی رمه نی
سخن شریفتر و بهتر است سوی حکیم
ز هرچه هست در این ره گذار بیمعنی
بدین سخن شدهای تو رئیس جانوران
[...]
مشوش است دلم از کرشمه سلمی
چنانکه خاطر مجنون ز طره لیلی
چو گل شکر دهیم در دل شود تسکین
چو ترش روی شوی وارهانی از صفری
بغنچه تو شکر خنده نشئه باده
[...]
فراخت رایت ملک و ملک به علیین
کفایت ثقت الملک طاهربن علی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.