باری دگرم کش به جفا داغ به سینه
تا مرهم پیشینه شود داغ پسینه
هیهات که شایسته غم های تو گردد
تا دل نشود پاک ز غل سینه ز کینه
پیش آ که به بر گیرمت ار طالب عشقی
کین درد سرایت کند از سینه به سینه
گنجی ست دل من که ز پیکان تو دارد
صد گوهر سیراب به هر کنج دفینه
دل جای غم توست نگه دارش از اغیار
شرط است ز شاهان جهان پاس خزینه
جانم سوی تن ز آرزوی خال تو آمد
چون مرغ که آید به زمین از پی چینه
تا یار کند میل غزل های تو جامی
از خون جگر رنگ کن اوراق سفینه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روزی که به صحرای تو آمد ز مدینه
این خسرو بی لشگر و بی شبهه و قرینه
با اهل حرم خاصه دل افسرده سکینه
در شطّ تو با آنکه روان بود سفینه
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.