میفکن به روز دگر قتل بنده
که روز دگر را که مرده که زنده
بود حق بنده ز تیغ تو زخمی
خدا را مکن ظلم در حق بنده
نبودم پسندیده صحبت تو
به دیداری از دور کردم بسنده
ز چاک گریبان تن نازک تو
مرا چاک در دامن جان فکنده
دل سخت چون سنگ شیرین چه آگه
ز جانی که فرهاد در کوه کنده
من ابر بهارم تو گلبرگ خندان
مرا کار گریه تو را خوی خنده
چه دوزی به هم دلق صد پاره جامی
نیابی دل زنده از دلق ژنده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.