دوشم آورد از چمن باد صبا پیغام گل
گفت منشین بی قدح چون لاله در ایام گل
عشرت امروز با فردا مینداز ای حریف
نیست چندان فرصتی زآغاز تا انجام گل
نعره مستانه دارد همچو ما بلبل ولی
ما ز جام گلرخی مستیم و او از جام گل
تنگ شد بی آن گل اندام قباپوشم چمن
چون قبای غنچه دیدم تنگ بر اندام گل
در تمایل شاخ گل زان مست یادم می دهد
وه که برد آرام من آن شاخ بی آرام گل
حرص نرگس بین که با آن سیم و زر چون دوخته ست
روز و شب چشم طمع بر سفره انعام گل
وام شد در دور گل جامی بهای نقل و می
دلق زهد اکنون گرو کن در ادای وام گل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر پیغام باد صبا را از گلها میگیرد که میگوید نباید در ایام گل مانند لالهها بیتوجه بنشینیم. او به دوستش توصیه میکند که لحظههای خوش امروز را برای فردا نگه ندارد، چون فرصت کوتاه است. شاعر اشاره میکند که خود نیز مانند بلبل مست است، اما مستیاش از زیبایی و عطر گل است. او به تنگی قبا به خاطر گل میپردازد و به حسی که شاخ گل در او ایجاد کرده، اشاره میکند. همچنین به حرص نرگس و طمع او بر سفره نعمت گل میپردازد و در نهایت به زهد و ترک دنیا اشاره میکند و میگوید که بهتر است زهد را فدای لذتهای زیبای گل کند.
هوش مصنوعی: دیشب نسیم بهاری پیامی از گل به من آورد و گفت که مانند لاله در زمان گلکاری، بدون نوشیدنی ننشین.
هوش مصنوعی: دوست من، امروز را به فردا موکول نکن. چون زندگی فرصتی زیاد در اختیارمان نمیگذارد؛ از شروع زندگی تا پایان آن، مثل عمر گل است که کوتاه و زودگذر است.
هوش مصنوعی: بلبل هم مانند ما صدای شاد و مستانهای دارد، اما ما از شراب زیبایی گلرخ مست و سرمست شدهایم، در حالی که او تنها از گل مست است.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به احساس تنگی و محدودیت خود اشاره میکند، زمانی که در میان زیباییها و لطافتهای زندگی قرار گرفته است. او احساس میکند که وجودش تحت فشار است و نسبت به زیبایی گلها و بهار حسرت میخورد، به ویژه هنگامی که گلبرگهای غنچه را مشاهده میکند که چقدر زیبا و شاداباند. این احساس فشار و تنگی بر اثر مشاهده زیباییهای اطرافش به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: در آرزوی زیبایی گل، یادم میآید که چقدر آرامش من را آن گل بیقرار گرفته است.
هوش مصنوعی: حرص و طمع نرگس را ببین که چگونه با زیبایی و جذابیتش، روز و شب چشم به نفعها و نعمتهای دنیایی دوخته است.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و لطافت گل اشاره میکند و از آن به عنوان نمادی از عشق و خوشی یاد میکند. او میگوید که برای دستیابی به این زیبایی و بهار زندگی، باید از زهد و خودداری گذشته گذشت و به جای آن، با شجاعت در پی لذتها و مسرتها رفت. به عبارتی دیگر، برای تجربه شادی و زیباییهای زندگی، باید از سختگیریهای بیجهت دست برداشت و بهتر است که به سوی عشق و زیبایی دل سپرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خوش بود می خوردن اندر گلستان هنگام گل
تازه گردد جان من از باده و از نام گل
جام می پر کن که گیتی کرد پر می جام گل
داد می بستان به آغاز گل و انجام گل
نیکتر باشد کشیدن می بشادی نام گل
[...]
ساقی ایام گل آمد، حبذا ایام گل
خیز و در ده ساغری، یاقوت گون چون جام گل
گوش کن گلبانگ بلبل چشم نه بر بلبله
که اهل دل را میرساند هر یکی پیغام گل
عشق و معشوق و جوانی سبزه و آب روان
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.