هر شب از آتش رخسار تو سوزم چو چراغ
رود از فکر سرزلف تو دودم به دماغ
سوزم از رشک چه سوزد کسی از داغ غمت
هر کس از داغ غمی سوزد و من از غم داغ
سایه بر عارض گلرنگ تو انداخته زلف
بر گل و لاله ز پر چتر سیه ساختمان زاغ
موسم گل در باغم چه گشایند به روی
غنچه ای نیست دل من که گشاید در باغ
چای برداشتم از دامن هر شغل که بود
تا به یاد تو نشستم پی زانوی فراغ
بوی پیراهنت از باد صبا می جستم
به گریبان گل و جیب سمن داد سراغ
جامی از نطق زبان بست چو نشناسد کس
نکته طوطی شکرشکن از کاغ کلاغ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سوخته بر دل او آتش حسرت صد داغ
ز پریشانی جمعیتش آشفته دماغ
شد هلا موج زنان خون شقایق در باغ
لاله در راغ برافروخت ز هر گوشه چراغ
همچو مستی که کند ترز بط باده دماغ
کرد از شیشه وحدت می گلگون با یاغ
تا کرمویل برافروخت ز مشروطه چراغ
مرغ آزادی شد نغمه سرا در صف باغ
نسترن با فر لهراسبی آمد در باغ
نرگس از ژاله چو گشتاسب تر کرد دماغ
آتش افروخت کل از چهره زردشت به راغ
داد روئین تن کاجش پی ترویج فراغ
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.