روزه چون می داری ای شیرین پسر
کز دو لب بینم دهانت پرشکر
ماه روزه گر خوری شکر چه باک
نیست روزه ماه من بر ماه و خور
مردمان در روزه و عشاق را
هر دم از دیدار تو عید دگر
روزه داران بین همه مشتاق عید
من به وصلت از همه مشتاق تر
تا دهان بستم به روزه از خدای
خواهم آن حلوای لب شام و سحر
روزه داران را نیامد ماه عید
با وجود ابروانت در نظر
هر نماز شام جامی بی لبت
می گشاید روزه از خون جگر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تمجید از زیبایی و جذابیت یک پسر شیرینکام میپردازد که روزهداران را به یاد عید و شور و شوق زنده میکند. شاعر در این شعر به احساسات عمیق خود اشاره میکند و افسوس میخورد که نتوانسته است از زیبایی لبان او لذت ببرد. او میگوید که عشق به او و دیدار از او برایش از روزه و عید هم بیشتر ارزش دارد و آرزو میکند که هرچه زودتر به وصال او برسد. همچنین، اشاره میکند که چگونه روزهداری برای او دشوار شده است و دیدن او در دل شب برایش نوعی عید و شادی میآورد.
هوش مصنوعی: ای پسر شیرین، وقتی روزه داری، من از لبههای دهانت، شیرینی و خوشی را میبینم.
هوش مصنوعی: اگر در روز ماه مبارک رمضان شکر بخوری، نگران نباش؛ زیرا روزه من گوارا و شیرین است مثل ماه و خورشید.
هوش مصنوعی: مردم در روزهداری خود هستند و عاشقان هر لحظه با دیدن تو، جشن جدیدی را تجربه میکنند.
هوش مصنوعی: کسانی که روزه میگیرند، در میان همه، بیشتر از همه به شادی و جشن من برای وصلتم علاقهمند هستند.
هوش مصنوعی: وقتی که روزه میگیرم و دهانم را بستهام، از خدا میخواهم که آن شیرینیهایی که در شام و سحر وجود دارد، نصیبم کند.
هوش مصنوعی: روزۀ گرفتهها وقتی که ماه عید آمد، با وجود زیبایی ابروهایت در نظرشان، احساس خوشحالی نکردند.
هوش مصنوعی: هر بار که در وقت شام نماز میخوانم، گویی یک جام از باده بیلب تو به دست میآورم و روزهام از دلتنگی و غم جانکاهش پر شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هیچ شادی نیست اندر این جهان
برتر از دیدار روی دوستان
هیچ تلخی نیست بر دل تلخ تر
از فراق دوستان پر هنر
آشکوخد بر زمین هموار بر
همچنان چون بر زمین دشوارتر
ای شده با عزم تو مقرون ظفر
همت تو کرده از گردون گذر
نامه و نام ترا عالی محل
رایت و رأی ترا میمون اثر
با جلال تو بود گردون زمین
[...]
سیمبر یارم شد از من سیم بر
سیم یارم نی و یارم سیمبر
عاشق سیم ار بخواند وی مرا
من ورا معشوق دانم سیم بر
زان نگار سیمبر با من نماند
[...]
بت سرو قدی و سرو سمن بر
نگار سخن گوی و ماه سخن ور
قد و عارض توست شمشاد و لاله
لب و بوسه توست یاقوت و شکر
سرین تو و عشق من هست فربه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.