چشمم خیال قد تو جز نخل تر نبست
نخل خیال را کس ازین خوبتر نبست
نگذشت در غم تو شبی کآتشین دلم
از دود آه راه نفس بر سحر نبست
برداشت وصلت از سر ما سایه وه که بخت
آن مرغ رام ناشده را بال و پر نبست
دارد به دور لعل تو بر سر سبوی می
صوفی که جز عمامه تقوی به سر نبست
لعلت چو دید اشک من از خنده بس نکرد
بر سایلان کریم در لطف در نبست
جز با غمت نرفت ز تن جان بیدلان
بی زاد راه قافله بار سفر نبست
جامی که بسته بود کمر در طریق زهد
تا شد اسیر عشق تو دیگر کمر نبست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از لعل آبدار تو طرفی نظر نبست
از شور بحر در صدف ما گهر نبست
چشمی که شد به روی سخن باز چون قلم
یک قطره آب خویش به جوی دگر نبست
زان دم که لعل او به شکر خنده باز شد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.