مرا عشق عزیزی خوار کرده ست
چه گویم عشق ازین بسیار کرده ست
نیاید از دل بی عشق کاری
مرا این نکته در دل کار کرده ست
به روز وصل بس آسان بود عشق
شب هجرش چنین دشوار کرده ست
نمی جنبد رقیبت زین سر کوی
ره عشاق را دیوار کرده ست
در آغوش خودت در خواب دیدم
فلک بخت مرا بیدار کرده ست
عیادت می کنی بیمار خود را
مرا این آرزو بیمار کرده ست
گدای توست جامی لیکن از تو
همین دریوزه دیدار کرده ست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هوای دل مرا بیمار کرده ست
هوای دل چنین بسیار کرده ست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.