گنجور

 
جامی

بیا که چرخ مشعبد هزار شعبده ساخت

که یار کار جگر خستگان غمزده ساخت

اگر چه قاعده چرخ کارسازی نیست

به رغم اختر من بر خلاف قاعده ساخت

من و امید شهادت به تیغ آن شاهد

که قوت جان شهید خود از مشاهده ساخت

به صبر کوش دلا روز هجر فایده چیست

طبیب شربت تلخ از برای فایده ساخت

به دور آن لب میگون نشاند زاهد شهر

حریم صومعه را تاک و وقف میکده ساخت

به جنگجویی چشمت خوشم که می باید

حریف مردم بدمست را به عربده ساخت

چو نقش خط و رخت بست در غزل جامی

بیاض صفحه خورشید را مسوده ساخت