کس از خوبان وفا هرگز ندیده ست
جز آیین جفا هرگز ندیده ست
کند نادیده آن بدخو چنانم
که پنداری مرا هرگز ندیده ست
دل زان چشم جادو شیوه ها دید
کز آهوی خطا هرگز ندیده ست
خراش دل چه گویم کان گل اندام
ز خار آزار پا هرگز ندیده ست
نیاید جز کسی را دجله در چشم
که آب چشم ما هرگز ندیده ست
جدا زان مه چه سان مانم که تن را
کسی بی جان بقا هرگز ندیده ست
بلا باشد غم خوبان و جامی
خلاصی زین بلا هرگز ندیده ست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.