مرا کار از غم عشق تو زار است
دلم رفته ست و جان نزدیک کار است
اگر از سینه پرسی دردناک است
وگر از دیده گویم اشکبار است
تو گشتی از قرار خویشتن لیک
مرا آن بی قراری برقرار است
به عذر عشق وامق را خطی بس
که عذرا را ز خوبی بر عذار است
مبر گرد از رخ زرد من ای اشک
کزان چابک سوارم یادگار است
درون صد خارخار از محنت هجر
که را پروای گلگشت بهار است
به درد درد و غم خوش باش جامی
که صاف عیش ما را ناگوار است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از غم عشق و دلمشغولیهای ناشی از آن سخن میگوید. او از درد و اشکهای ناشی از دوری محبوبش مینالد و میگوید که با وجود دوری محبوب، بیقراریاش کماکان ادامه دارد. او در ادامه به عذری برای عشقش اشاره میکند و میگوید که زخمهای درونش به خاطر هجران محبوب به شدت او را آزار میدهد. در نهایت، به نظر میرسد که او از غم و درد عیش و زندگی بیفایدهاش رنج میبرد و به شدت دلتنگ محبوب است.
هوش مصنوعی: من به خاطر غم عشق تو در وضعیتی خیلی بد به سر میبرم؛ دل من در تب و تاب است و حالتم خیلی نزدیک به مرگ است.
هوش مصنوعی: اگر از دل بپرسی، درد زیادی دارم و اگر از چشمانم بپرسی، پر از اشک هستم.
هوش مصنوعی: تو برای خودت به آرامش رسیدی، اما من هنوز در دل خود بیقراری را احساس میکنم.
هوش مصنوعی: به خاطر عشق، به وامق خطی نوشته شده که زیبایی عذرا بر چهرهاش نقش بسته است.
هوش مصنوعی: ای اشک، از چهره زرد من دور شو که تو یادگار سوار چابک منی.
هوش مصنوعی: در دل من پر از درد و رنج جدایی است، اما کسی به زیبایی و سرسبزی بهار اهمیت نمیدهد.
هوش مصنوعی: به درد و غم عادت کن، چرا که لذتهای ما به خاطر مشکلات، ناخوشایند شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گل رخسارگانش را بیاراست.
بنفشه زلفکانش را بپیراست.
خوشا وقتا که وقت نوبهار است
مساعد روز و میمون روزگار است
زمین چون لعبت شمشاد زلف است
جهان چون کودک عنبر عذار است
کجا پایت برآید گلستان است
[...]
مشو خاقانیا مغرور دولت
که دولت سایهٔ ناپایدار است
به دولت هر که شد غره چنان دان
که میدانش آتش و او نیسوار است
چو صبح است اول و چون گل به آخر
[...]
نه پنهان بر درستیش آشکار است
اثرهایی کز ایشان یادگار است
ره عشاق راهی بیکنار است
ازین ره دور اگر جانت به کار است
وگر سیری ز جان در باز جان را
که یک جان را عوض آنجا هزار است
تو هر وقتی که جانی برفشانی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.