انوری - رحمة الله تعالی، حکیمی کامل و فصیحی فاضل بود، و حسن شعر و لطف نظم شمه ایست از علو حال او و خالی است از جمال کمال او سخنان او مشهور است و دیوان او مسطور و از لطایف اشعار وی یک قطعه که مشعر است به نصیحت شعرا نوشته می شود:
دی مرا عاشقکی گفت: غزل می گویی
گفتم: از مدح و هجا دست بیفشاندم هم
گفت: چون گفتمش آن حالت گمراهی بود
حالت رفته دگر باز نیاید ز عدم
غزل و مدح و هجا هر سه ازان می گفتم
که مرا حرص و غضب بود و به آن شهوت ضم
آن یکی شب همه شب در غم و اندیشه آن
که کند وصف لب چون شکر و زلف به خم
وان دگر روز همه روز درآن محنت و غم
که کجا وز که و چون کسب کند پنج درم
وان سه دیگر چو سگ خسته تسلیش بدان
که زبونی به کف آید که ازو باشد کم
چون خدای این سه سگ گرسنه را حاشا کم
باز کرد از سر من بنده عاجز به کرم
غزل و مدح و هجا گویم و یارب زنهار
بس که با عقل جفا کردم و با علم ستم
انوری لاف زدن شیوه مردان نبود
چون زدی باری مردانه نگه دار قدم
گوشه ای گیر و سرایی و نجاتی بطلب
که نه بس دیر سرآید به تو بر این دو سه دم
گویند به سمع ملک غور رسانیدند که انوری تو را هجا گفته است، به ملک هرات نوشت و انوری را طلب کرد و نسبت به وی اظهار تودد و تلطف نمود اما مقصودش انتقام بود و ملک هرات آن را به فراست دریافت اما آن را به صریح نمی توانست نوشت در مکتوبی که از برای مطالبه انوری می نوشت این بیتها را درج کرد:
هی الدنیا تقول بملاء فیها
حذار حذار من بطشی و فتکی
فلا یغررکم طول ابتسامی
فقولی مضحک و الفعل مبکی
انوری آن را به حسن فراست دریافت وسیله ها انگیخت و ملک هرات را از آن مطالبه گذرانید دیگر بار ملک غور وی را طلب کرد و ملک هرات را مقابله وی هزار گوسفند وعده کرد.
ملک هرات کسی را موکل انوری کرد که ناچار ساخته باید شد و به غور رفت که مرا در مقابل تو هزار گوسفند می دهند. انوری گفت: ای پادشاه مردی که او را هزار گوسفند می ارزد تو را رایگان نمی ارزد؟ مرا بگذار تا باقی عمر در سلک ملازمان تو باشم و جواهر مدایح در پای تو پاشم ملک هرات را این سخن خوش آمد و او را نگاه داشت.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: انوری، شاعری فاضل و حکیمی شناخته شده است که در شعر و نظم بسیار توانا بوده و آثارش محبوب و معروفند. یکی از اشعار او به نصیحت شاعران اختصاص دارد. در این شعر، او به عشق و غمهای خود اشاره میکند و میگوید که گاهی شاعران به دنبال شهرت و اغراض دنیوی میگردند. او برای مرادت و دقت در کار، تلاش میکند و در پاسخ به یک عاشق، توضیح میدهد که چگونه غمها و دردهای عاشقانهاش موجب الهام در شعرش میشود. همچنین، داستانی درباره انتقام ملک هرات از انوری نقل میشود که در آن انوری با هوش و فراست خود، خود را از خطر نجات میدهد و در نهایت خواسته میشود تا همچنان در خدمت ملک هرات باقی بماند.
هوش مصنوعی: انوری، رحمت الله تعالی بر او، فردی حکیم و سخنور بود. زیبایی شعر و لطافت نظم او نشاندهنده حالت عالی اوست و کلام او از کمال و زیبایی خالی نیست. اشعار او شهرت زیادی دارند و دیوان او نیز به ثبت رسیده است. یکی از نکات بسیار زیبا در اشعارش این است که در آن نصیحتی به شاعران وجود دارد.
هوش مصنوعی: عشقم به من گفت که غزل میسرایی و من پاسخ دادم که در مدح و انتقاد هر دو دستی دارم و میتوانم بسازم.
هوش مصنوعی: او گفت: وقتی که به او گفتم، آن وضعیت گمراهی بود و حالتی که رفته، دیگر برنمیگردد و از هیچ به وجود نمیآید.
هوش مصنوعی: من به خاطر حرص و غضب و همچنین خواستههای نفسانیام، درباره غزل، ستایش و لعن صحبت میکردم.
هوش مصنوعی: در آن شب، ساعات طولانی را در نگرانی و فکر دربارهی کسی گذراندم که میتواند مانند شکر، زیباییهای لب و زیبایی مویش را توصیف کند.
هوش مصنوعی: در آن روز، همهی وقت در اندوه و سختی به سر میبرد که نمیدانست از کجا و چگونه میتواند پنج درم به دست آورد.
هوش مصنوعی: سه چیز دیگر مثل سگی خسته هستند که تسلی شان به این است که بدانند در ضعف و زبونی، چیزی در دست دارند که از آن کم است.
هوش مصنوعی: وقتی خداوند به این سه سگ گرسنه اجازه داد تا نزدیک شوند، من بنده ناتوان را به رحمت خود عنایت کرد.
هوش مصنوعی: من شعر و ستایش و انتقاد میگویم و ای کاش که از عقل و دانش به درستی استفاده میکردم، چرا که به آنها ظلم کردم و نادیده گرفتم.
هوش مصنوعی: انوری میگوید که لاف زدن و خودستایی، کار مردان واقعی نیست. اگر ادعایی میکنی و به میدان آمدهای، باید بهطور جدی و با اراده قدم برداری و از گفتن حرفهای بزرگ پرهیز کنی.
هوش مصنوعی: در مکانی آرام بنشین و از خدا درخواست نجات کن، زیرا زمان زیادی نمیگذرد که فرصتی برای تو به دست خواهد آمد.
هوش مصنوعی: گفته شده که خبر به گوش پادشاه غور رسید که انوری او را به تمسخر گرفته است. پادشاه هرات نامهای نوشت و انوری را به حضور طلب کرد و در ظاهر با او مهربانی و لطف کرد. اما در واقع هدف او انتقام بود و پادشاه هرات این نقشه او را با هوشمندی فهمید، اما نمیتوانست بهطور روشن در نامهای که برای احضار انوری مینوشت، این موضوع را بیان کند. بنابراین، چند بیتی در نامهاش گنجاند.
هوش مصنوعی: ای دنیا، با صدای بلند میگویی که خودت را حفظ کن! احتیاط کن از قدرت و نیرویی که در من نهفته است.
هوش مصنوعی: طولانی بودن لبخند من شما را فریب ندهد؛ زیرا حرفهایم خندهدار و رفتارم اندوهبار است.
هوش مصنوعی: انوری به حسن فراست گفت که از ابزارهای خود استفاده کند و از وی خواست تا ملک هرات را به دست آورد. بار دیگر ملک غور از او درخواست کرد و همچنین وعده داد که هزار گوسفند به عنوان معادل آن به ملک هرات بدهد.
هوش مصنوعی: ملک هرات شخصی را به عنوان وکیل انوری انتخاب کرد که مجبور به رفتن به غور شد به خاطر اینکه در مقابل انوری هزار گوسفند به او میدهند. انوری در جواب گفت: «ای پادشاه! مردی که به او هزار گوسفند میارزد، آیا تو را رایگان نمیارزد؟ اجازه بده که بقیه عمرم را در خدمت تو باشم و ستایشها را به پای تو بپاشم.» این سخنان انوری مورد توجه ملک هرات قرار گرفت و او را در نزد خود نگه داشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.