ای یافته از قدر بر افلاک تقدم
وی کرده گه حکم بر اجرام تحکم
مخدوم جهان صدر قوام الدین کاینچرخ
گفته است که مأمور توأم فأمرو احکم
رای تو منزه بود از ننگ تردد
جود تو مسلم بود از مطل و تلعثم
فخر آورد از روی شرف بر سر گردون
خاکی که بر او مرکب خاص تو نهدسم
خون درجگر آهوی چین مشک شود زانک
کرد اوز نسیم دم خلق تو تنسم
پیش دلت ار موج زند بحر بجنبش
هم موج قفایش زند از دست تلاطم
چون دست گهر بار تو کی باشد هرگز
ورچند ز گوهر بود انباشته قلزم
هرگز جگر تشنه کجا سیر کند خاک
ورچه عوض آب بود وقت تیمم
کانست در ایام تو مظلوم ولیکن
در عهد تو معهود نبودست تظلم
پروین بنمودست باعدای تو دندان
تا در رخ احباب تو کردست تبسم
ای قدر تو افزون شده از دایره چرخ
وی جاه تو بیرون شده از حد توهم
هم کرده گنه را کرم و عفو توپی کور
هم کرده ستم را اثر عدل تو ره گم
اندیشه مدیح تو نهان کرده گه نظم
از بسکه معانی کند آنجای تراکم
گر محترق و راجع و منحوس نبودی
چون رای تو بودی بدرخشیدن انجم
ممدوح نباشد چو تو کز مدح تو مارا
تحسین دمادم بود احسان دمادم
صدرا بگرم گرچه صداعست ولیکن
بشنو سخن بنده و فرمای تجشم
آنم که گه مدح تو چون موی شکافم
سرگشته شود عقل از ادراک و تفهم
خوندل من میخورد اینچرخ وزینروی
در خوندل خویش همی جوشم چون خم
محروم چنانم که ز حرمان بغایت
بر حال من اعدای مراهست ترحم
من چونسمت خدمت صدری چو تو دارم
بر من چه کند چرخ سراسیمه تهاجم
من صبحم و در مدح تو جز صدق نگویم
این یافه درایان را کذبست تکلم
اینان همه صبحند ولیکن همه کاذب
بر من همه زین یافته باشند تقدم
شد تیزی خاطر سبب سوختن من
شد نرمی قاقم سبب کشتن قاقم
آهوی من آنست که بر دو نان از حرص
چون سگ بنجنبانم صدبار سر و دم
من مدح چرا گویم از بهر دو من نان
آنرا که سمن باز نداند ز تورم
بر من نکند هیچ اثر نکبت ایام
چونانکه خدررا نرسد رنج تألم
فضلم عوض رزق من آمد مگر از چرخ
چون نیش که آمد عوض دیده کژدم
شاید که بدین شهر کند چرخ تفاخر
شاید که بدین مدح کند عقل ترنم
تا شعشعشۀ نور توان جست ز خورشید
تا خاصیت نطق توان یافت ز مردم
پایاد وجود تو که آنمعنی جودست
از تو همه تسلیم و ز زوار تسلم
خصمت ز فلک کوفته و پشت خمیده
بدریده شکم پوست ز سر کنده چو گندم
اعدای تو از نکبت ایام بحالی
کش مرگ فجی باشد از انواع تنعم
فی العز و فی الدوله ماشئت تعش عش
فی القدرة و النصرة ماشئت تدم دم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به ستایش یک شخصیت بزرگ و قدرتمند میپردازد. شاعر به ویژگیهای عالی او اشاره میکند و او را محور عالم و قدرت برتر میداند. او تأکید میکند که فکر و اندیشهاش پاک و عاری از تردید است و بخشندگی و خوبیاش ثابت و بدون تزلزل است. همچنین شاعر به تمایل او به عدالت و بخشش اشاره میکند و میگوید که در زمان او کسی مظلوم نبوده و او همواره در پی حق و حقیقت است.
شاعر احساس میکند که در مدح او کلامش به جایی نمیرسد و عقل از درک مقام او ناتوان است. همچنین گفته میشود که او با دشواریها و چالشهای زندگی روبهرو نیست و هرچه که میگذرد، تأثیر منفی بر او ندارد. در نهایت، شاعر از وجود او به عنوان نور و روشنی یاد میکند و بر اهمیت و بزرگمنشیاش تأکید میکند.
هوش مصنوعی: ای کسی که بر اثر دانشی که به دست آوردهای، به مرتبهای بلند دست یافتهای و بر محیط خود تسلط داری و بر اجرام آسمانی حکمرانی میکنی.
هوش مصنوعی: در این بیت اشاره به عالمی است که به عنوان یک مقام عالی و فرهیخته معرفی شده است. او به پیروان خود یادآوری میکند که از اوضاع و شرایط آگاه باشند و با قدرت و قاطعیت عمل کنند. در واقع، پیام این بیت دعوت به احترام به مسئولیتها و نقشهای خود و اجرای دستورات با دقت است.
هوش مصنوعی: نظر تو پاک و بینقص است و در عوض، بخشش و سخاوت تو همیشه روشن و بدون هرگونه تردید و شک است.
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که من از منزلت و ارزش خود به قدری مفتخرم که میتوانم با سروری بر آسمانها، بر خاکی که در آن مرکب مخصوص تو قرار میگیرد، سایه بزنم. این تصویر نشاندهندهی رتبهی بلند و ارادت به کسی است که برای او این افتخار حاصل شده است.
هوش مصنوعی: معنای این بیت به این صورت است که خون در دل آهوی چین به خاطر بوی خوشی که از وجود تو میآید، تبدیل به مشک میشود. این نشاندهنده تأثیر عمیق و نشاطبخش وجود تو بر دیگران است.
هوش مصنوعی: اگر دل تو را موجهای دریا به تلاطم درآورد، حتی در این حالت نیز قهری بر سر موجهایی که به قایق میزند، میریزد.
هوش مصنوعی: وقتی که دست تو از گوهر پر باشد، هرگز نمیتواند به اندازه دریا باشد، هرچند که به ظاهر با گوهر پر شده باشد.
هوش مصنوعی: در اینجا میگوییم که اگر کسی احساس تشنگی کند، هیچکس نمیتواند آن را با خاک سیراب کند، حتی اگر آن خاک به جای آب باشد. این بیانگر این است که نیازهای واقعی انسان با چیزهای غیرواقعی یا جایگزینها برطرف نمیشود.
هوش مصنوعی: در دوران تو ظلم وجود داشته و تو مظلوم بودهای، اما در زمان تو، انتظاری برای درخواست کمک و شکایت از ظلم وجود نداشته است.
هوش مصنوعی: پروین با زیبایی و جلوهای دلنشین خود دندانهایش را به نمایش گذاشته تا دوستانت را خوشحال کرده و به آنها لبخند بزند.
هوش مصنوعی: ای انسان، ارزش و مقام تو از دایرهی محنت و مشکلات زندگی فراتر رفته و جایگاه تو از تصورات و اندیشههای معمولی فراتر رفته است.
هوش مصنوعی: با رحمت و بخشش تو، گناهان را نادیده گرفتهاید و کوری و ناتوانی در برابر آنها وجود ندارد. همچنین، ناعدالتیها با عدالت تو از بین میروند و در این مسیر، دیگر کسی راه را گم نمیکند.
هوش مصنوعی: این شعر اشاره به این دارد که فکر و اندیشه درباره تو و صفات مثبتت به قدری عمیق و پرمعناست که در قالب شعر و نظم نمیگنجد. به عبارت دیگر، اشعار و نثرهایی که درباره تو گفته میشود، به دلیل فراوانی و غنای معانی، نمیتوانند تمام جنبههای زیبایی و عظمت تو را به تصویر بکشند.
هوش مصنوعی: اگر تو سوزان و بدشگون و بازگشتپذیر نبودی، ستارهها نیز مانند تو میدرخشیدند.
هوش مصنوعی: هرگز کس نمیتواند مثل تو باشد، چون با ستایشهای تو، همواره به ما لطف و نیکی میرسد.
هوش مصنوعی: اگرچه در دل گرم و آتشین دارم، اما سخن من را بشنو و به خود زحمت بده تا از این گفتگو بهرهمند شوی.
هوش مصنوعی: من آن کسی هستم که وقتی درباره تو سخن میگویم، ذهن و عقل من از درک و فهم درست دچار سردرگمی میشود.
هوش مصنوعی: دل من در حال چرخیدن است و با شدت در حال جوشیدن، همانطور که درون یک خم میجوشد.
هوش مصنوعی: من به شدت از بیحالی و محرومیت رنج میبرم، بهطوری که حال و روزم به قدری بد است که حتی دشمنان نیز بر حال من رحم میکنند.
هوش مصنوعی: من به تو خدمت میکنم و در دل خود بخشی از تو را دارم، پس چه اهمیتی دارد که دنیا با آشفتگی به من حمله کند؟
هوش مصنوعی: من هر صبح فقط راجع به تو حقیقت میگویم و دروغی برای دیگران نیست.
هوش مصنوعی: این افراد همه در ظاهر خوشحال و سرزنده به نظر میآیند، اما در حقیقت همه آنها دروغین و فریبدهنده هستند و به من نشان دادهاند که از من پیشی گرفتهاند.
هوش مصنوعی: تیز بودن احساسات من باعث آزار و ناراحتیام شده، در حالی که نرمی و لطافت قاقم نیز سبب آسیب دیدن او گردید.
هوش مصنوعی: آهوی من همان موجودی است که به خاطر دو قرص نان، با حرص و ولع همانند سگی بیقرار و پرجنبوجوش میشوم و بارها سر و دم خود را تکان میدهم.
هوش مصنوعی: من چرا از کسی ستایش کنم که نانش را میخورد ولی نمیداند سمن (شیرینی) چیست و چگونه است.
هوش مصنوعی: هیچ تأثیری از سختیهای زندگی بر من نمیماند، مانند اینکه خضر نتواند از درد و رنجی احساس کند.
هوش مصنوعی: خداوند نصیب من را تغییر داد، اما مانند تقدیر که سرنوشت را رقم میزند، به نوعی نامطلوب و خبیث.
هوش مصنوعی: شاید که به خاطر افتخار، روزگار در این شهر بپیچد و شاید که عقل به خاطر ستایش، آهنگی سر دهد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که نور خورشید درخشش دارد، میتوان از آن نور استفاده کرد و حتی میتوان از انسانها نیز ویژگی گفتن و صحبت کردن را به دست آورد.
هوش مصنوعی: وجود تو، نماد بخشندگی است و به خاطر تو، همه در برابر عظمت و محبتت تسلیم هستند.
هوش مصنوعی: دشمنت به قدری از سوی آسمان ضربه خورده و به زحمت افتاده است که درختی شکم دریده و پوستش مانند گندم از سر جدا شده است.
هوش مصنوعی: بدیهای روزگار در برابر تو چندان است که مرگ فجیع نیز در مقایسه با نعمتهای گوناگون آن، قابل تحملتر به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: اگر در مقام و قدرت خواستی زندگی کنی، در آنجا خود را بساز و لذت ببر. اما اگر بخواهی در توانایی و یاری زندگی کنی، عواقب کارهایت را بپذیر.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نوروز بزرگ آمد آرایش عالم
میراث بنزدیک ملوک عجم از جم
بر دولت شاه ملکان فرّخ و فیروز
آن قبلۀ فخر و شرف گوهر آدم
سالار خراسان ملک عالم عادل
[...]
جشن سده و سال نو و ماه محرم
فرخنده کناد ایزد بر خسرو عالم
شاهنشه گیتی ملک عالم مسعود
کاین نام بدین معنی او راست مسلم
از دیدن او چشم جهان گردد روشن
[...]
تا کی سخن اندر صفت و خلقت آدم
تا کی جدل اندر حدث و قدمت عالم
تا کی تو زنی راه برین پرده و تاکی
بیزار نخواهی شدن از عالم و آدم
آمد صفر امروز چو دی رفت محرم
این شادیت آورد گر آن بود همه غم
تا بر عقب ماه محرم صفر آید
شادیت فزون باد و همه ساله غمت کم
ای بار خدایی که تو را یار نباشد
[...]
ای قاعدهٔ ملک به فرمان تو محکم
ای فایدهٔ خلق در احسان تو مدغم
پیدا شده در کُنیت و نام و لقب تو
فتح و ظَفَر و نصرت و فخر همه عالم
چون نور تو از جوهر آدم بنمودند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.