خطّ تو که در عین خرد عین جمال است
خطّی ست که بر خوبی رخسار تو دال است
آن لطف میانت را بنمای به مردم
تا خلق بدانند که ما را چه خیال است
زان دوست ملامت مکن ای دوست که او را
از هر دو جهان بی رخ خوب تو ملال است
وقت نظر مرحمت تست که ما را
نه طاقت هجران و نه امّید وصال است
ای ناصح ازین بیش ملامت مکنم زانک
در پرده تقدیر کسی را چه مجال است
آن را که کشیده ست قضا میل شقاوت
در دیده او کحل سعادات محال است
ای نی به نوا ساز ده این ناله دلسوز
کز چنگ غمان شخص مرا ناله چو نال است
در پرده عشّاق بِدَر پرده عشّاق
بی ذوق چه داند که درین پرده چه حال است
از وصل تو یک روز به درمان رسد آخر
دردی که ز هجران تو بر جان جلال است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
می خور که بر اصحاب خرابات حلال است
گو زهر خور آن کس که بر او نوش وبال است
زان باده که گویی دمش از بوی بهشت است
گر نیز به دوزخ بروم توبه محال است
بسیار بکوشید خَضر تا که بدانست
[...]
عشق است که وارسته ز نقصان و کمالست
عشق است که آسوده ز هجران وصال است
اثبات مثالش نتوان کرد ولیکن
این نفی مثال تو یقین عین مثال است
گویند سوی الله خیال است و حقیقت
[...]
سر رشتهى هر کار که از دست بدر شد
پس یافتنش نزد خرد عین محال است
کى رشتهى تدبیر، کس از دست گذارد
آنکس که بدو مرتبهى عقل و کمال است
خورشید ترا از خط شبرنگ وبال است
چون سایه قدم پیش نهد وقت زوال است
از خنجر سیراب نترسد جگر ما
هر چند که می صاف بود مفت سفال است
هر دانه که از آبله دست نشد سبز
[...]
تا سر زده خط حسن تو در عین کمال است
بر پاک نظر سیر جمال تو حلال است
بی دانه به دام آمدن صید محال است
بر روی تو سر فتنه همین آن خط و خال است
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.