ای زلف و رخ تو چون شب و روز
این دلبند است و آن دل افروز
این دلجوی است و آن دلارام
این دل خواه است و آن دل اندوز
زلف سیه تو چون شب قدر
رخسار مه تو روز نوروز
بلبل که نوا همی نوازد
گو ناله عاشقان بیاموز
گر مجلس ما نه لایق تست
شمعی ز جمال خود برافروز
این درد بدل شود به درمان
کاندر پی هر شبی بود روز
با شمع چو حال خود بگفتم
بر من بگریست از سر سوز
این طرفه نگر که نام بختم
زیرا سیه است که هست پیروز
تا چند جلال! فکر فردا
خوش باش به نقد حالی امروز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زلف تو شب است و روی تو روز
وصل تو چو روزگار نوروز
بر وصل تو «کس» نشد مظفر
بر دولت کس نگشت پیروز
گشتست دلم چو کبک جانباز
[...]
ای شرع تو چیره چون به شب روز
وی خیل تو بر ستاره پیروز
ای عقلِ گره گشای معنی
در حلقه درس تو نوآموز
ای تیغ تو کفر را کفن باف
[...]
بسپار مرا به عهدش امروز
کو نو قلم است و من نوآموز
ای روی تو شمع مجلس افروز
سودای تو آتش جگرسوز
رخسار خوش تو عاشقان را
خوشتر ز هزار عید نوروز
بگشای لبت به خنده، بنمای
[...]
هر چند که مادر از سر سوز
میبود به نزد او شب و روز
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.