امشب سر وصل یار دارم
کز هجر دلی فگار دارم
سرمست دو چشم آن نگارین
وز باده ی او خمار دارم
وز خون دو دیده در غم او
بر دست جهان نگار دارم
در پای خیال او ز دیده
هر لحظه بسی نثار دارم
بارم چو به وصل نیست زان روی
بر دل ز فراق بار دارم
از خاک کف سمند هجران
بر دیده ی دل غبار دارم
از باغ وصال آن گل اندام
در دست همیشه خار دارم
سرگشتگی و بلا و محنت
این جمله ز روزگار دارم
بی روی تو در جهان نگارا
آخر تو بگو چه کار دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و فراق صحبت میکند. او در شب وصال یار خود، احساس خوشحالی و سرمستی دارد اما همچنان از دوری معشوق رنج میبرد. عشق او باعث شده است که قلبش پر از غم باشد و از چشمهایش اشک بریزد. او همواره در فکر و خیال معشوق است و به خاطر این عشق، دردها و مشکلات بسیاری را تحمل میکند. در نهایت، شاعر از معشوق درخواست میکند تا بگوید چه باید بکند، زیرا بدون او احساس گمشدگی میکند.
هوش مصنوعی: امشب با معشوقم هستم و از دوری او دلbroken broken دارم.
هوش مصنوعی: از زیبایی و جذابیت آن معشوق به شدت شاد و سرمست شدهام و از شراب عشق او نیز حالتی مست و خوابآلود دارم.
هوش مصنوعی: از اشکهای چشمم که به خاطر غم او ریختهام، دنیای زیبایی را روی دست دارم.
هوش مصنوعی: من در پای خیال او، هر لحظه از چشمم چیزهای زیادی را نثار میکنم.
هوش مصنوعی: وقتی که به وصال معشوق دست نمییابم، به خاطر دلشکستگی و جدایی، احساس سنگینی و بار سنگینی بر دل دارم.
هوش مصنوعی: از خاک پای اسب جدایی، غباری بر چشمان دل دارم.
هوش مصنوعی: من همیشه خارهای درد و رنج را در دست دارم، حتی وقتی که به یاد گلی زیبا از باغ عشق میافتم.
هوش مصنوعی: من در تمام زندگیام با سرگشتگی، سختی و مشکلات زیادی از روزگار مواجه شدهام.
هوش مصنوعی: بدون چهره تو در این دنیا ای دوست، به من بگو که در چه حال هستم و چه کاری باید انجام دهم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بنگر که چه روزگار دارم
کان چهره چون نگار دارم
در دل غم و غم سگال سوزم
در بر می و می گسار دارم
نشگفت که باغ وار خندم
[...]
من با تو هزار کار دارم
جانی ز تو بی قرار دارم
شبهای وصال میشمردم
تا حاصل روزگار دارم
گفتی که فراق نیز بشمر
[...]
نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
در راه غمت کنم هزینه
[...]
نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
در دل غم تو کنم خزینه
[...]
نه دست رسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
در دل غم تو کنم خزینه
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.