چرا کردی مرا از دل فراموش
گرفتی دیگری جز من در آغوش
نو پنداری که ما اینها ندانیم
به راهت ما همه چشمیم و هم گوش
نه شرط مردمی باشد نه یاری
که در سختی کند یاری فراموش
چه پوشانی به رویت برقع ای دوست
نشاید کرد آتش زیر سر پوش
به هجران سوختم بنوازم از وصل
که گه زهر آید از زنبور و گه نوش
به جان آمد جهان از بردباری
بگو تا کی شود در هجر خاموش
بگفتا شربت هجران که تلخست
چو داری در قدح حالی تو می نوش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از دلی داغدار سخن میگوید که محبوبش او را فراموش کرده و در آغوش دیگری است. او به محبوبش میگوید که ما از حال و احوال او بیخبر نیستیم و در مشکلات نمیتوان فراموش کرد. شاعر به دلیلی عاشقانه در مورد هجران و سختیهایش صحبت میکند و به تلخی حس جدایی اشاره دارد. او میپرسد تا کی باید در این درد و فراق سکوت کند و بر تلخی هجران تأکید میکند، زیرا هر دو لطافت و تلخی را تجربه کرده است.
هوش مصنوعی: چرا مرا فراموش کردی و در آغوش کسی دیگر هستی؟
هوش مصنوعی: نپندار که ما از این مسائل آگاهی نداریم؛ ما همواره به تو توجه داریم و تمام حواسمان به توست.
هوش مصنوعی: نه اینکه انتظار داشته باشیم دیگران در سختیها کمک کنند یا اینکه از آنها توقع رفتار انسانی داشته باشیم، چرا که برخی در مواقع سختی یاری را فراموش میکنند.
هوش مصنوعی: ای دوست، پوشاندن زیباییهای تو با حجاب کاری نادرست است؛ زیرا آتش عشق و احساسات زیر این پوشش نهفته است.
هوش مصنوعی: من از جدایی سوزندهام و امید دارم که لطف وصال نصیبم شود، چرا که گاهی از دوزخ طعنه میزنند و گاهی هم میتوان از شکرینیها بهرهمند شد.
هوش مصنوعی: جهان از تحمل و صبر خسته شده است، بگو تا کی باید در فراق و جداییSilent بماند؟
هوش مصنوعی: گفت شربت جدایی بسیار تلخ است، اما حالا که در جام تو قرار دارد، بنوش!
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بود زودا، که آیی نیک خاموش
چو مرغابی زنی در آب پاغوش
چو شاهِ روم بود آن رویِ نیکوش؛
دو زلفش پیشِ او چون دو سیهپوش.
چه رسمست آن نهادن زلف بر دوش
نمودن روز را در زیر شبپوش
گه از بادام کردن جعبهٔ نیش
گه از یاقوت کردن چشمهٔ نوش
برآوردن برای فتنهٔ خلق
[...]
خداوندا زدوران زمانه
دلم از غصه چون دیگ است در جوش
همی سوزد جهان هر ساعتم دل
همی مالد فلک هر لحظه ام گوش
دراین فکرت چگونه خوش بود دل
[...]
چو زخمه راندی از کین سیاوش
پر از خون سیاوشان شدی گوش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.