عقل با عشق برنمیآید
شب هجران به سر نمیآید
گریه چشم ما و آه سحر
چه کنم کارگر نمیآید
با وجود رخ نگار مرا
در نظر ماه و خَور نمیآید
قامت یار سرو آزادست
هیچگونه به بر نمیآید
دست امّید ما به سرو قدت
از چه رو در کمر نمیآید
چه سبب سرو قامتش یارب
سوی ما در گذر نمیآید
در فراق رخت مرا جز اشک
هیچ دُر در نظر نمیآید
دلبر از من کناره میطلبد
به میان نیک درنمیآید
به خیالم بجز جمال رخت
هیچ صورت دگر نمیآید
جز صبا نیست پیک ما به جهان
دیر شد تا خبر نمیآید
از دل خسته بس سلام و پیام
میفرستم مگر نمیآید
جز جمال جهان فروز تواَم
در خیال بشر نمیآید
چه توان کرد کان نگار شبی
از در وصل درنمیآید
در جهان بین که نسل آدم را
چه قضاها به سر نمیآید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان درد و رنج جدایی و عشق ناتمام میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویر زیبای طبیعت و عشق، احساسات عمیق خود را نسبت به معشوق توصیف میکند. او ابراز میکند که عقل و منطق در برابر عشق ناتوان است و شب جدایی هیچگاه به پایان نمیرسد. دلتنگی و اشک او به قدری زیاد است که هیچ چیز دیگری در نظرش نمیآید جز چهره محبوب. او از فاصله و ناکامی در رسیدن به محبوب سخن میگوید و به این نتیجه میرسد که جهان پر از قضاوتهای ناگوار است که نسل بشر را تحت تأثیر قرار میدهد. این شعر در کل حاکی از غم، فراق و حرمان عمیق شاعر است.
هوش مصنوعی: عقل نمیتواند در برابر عشق تاب بیاورد و در طول شب جدایی نمیتوان امید به پایان آن داشت.
هوش مصنوعی: چشمهای ما اشک میریزند و دلمان در صبحگاه حسرت میکشد، اما هیچ کس برای کمک نمیآید.
هوش مصنوعی: با وجود چهره زیبای من، ماه و خورشید دیگر جلوهای ندارند.
هوش مصنوعی: قامت دوست مانند درخت سرو زینتبخش و زیباست و هیچ چیز دیگری نمیتواند با آن مقایسه شود.
هوش مصنوعی: چرا دست امید ما به قامت بلند تو نمیرسد و نمیتواند تو را در آغوش گیرد؟
هوش مصنوعی: چرا این معشوق خوشقد و قامت به سمت ما نمیآید و از کنار ما عبور نمیکند؟
هوش مصنوعی: در غیبت تو، جز اشک چیزی در چشمم جلوه نمی کند.
هوش مصنوعی: محبوب از من دوری میجوید، در حالی که خوب است که به میان بیاید.
هوش مصنوعی: در فکر من جز زیبایی چهرهات هیچ تصویری دیگر وجود ندارد.
هوش مصنوعی: غیر از باد صبا هیچ چیز دیگری پیامآور ما به آن دنیا نیست و تاخیر شده است، به طوری که خبری نمیرسد.
هوش مصنوعی: از دل خستهام پیغام و سلامی میفرستم، شاید که پاسخ بیاید.
هوش مصنوعی: جز زیبایی تو، که مانند نور در جهان میدرخشد، هیچ چیز دیگری در ذهن انسان نخواهد آمد.
هوش مصنوعی: چه میتوان کرد وقتی که آن معشوق شبها به درِ وصال نمیآید؟
هوش مصنوعی: در جهانی که ما زندگی میکنیم، حوادث و تقدیرهایی بر سر نسل بشری میآید که گاهی بسیار عجیب و غیرقابل پیشبینی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بی توام کار بر نمیآید
بر من این غم بسر نمیآید
ترسم از تن بدر شود جانم
کز درم دوست در نمیآید
دل چو دلدار دورگشت از من
[...]
بدی از نیک بر نمیآید
کار زهر از شکر نمیآید
من براهش ز خویش بیخبرم
باز گویش خبر نمیآید
پیش آهم چه خیزد از دوزخ
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.