گنجور

 
جهان ملک خاتون

دل خوبان چنین سنگین نباشد

جفا بر بی دلان چندین نباشد

به چین بر مه نهند از زلف پرچین

ولی چون زلف تو در چین نباشد

میان عاشقانت گر بپرسی

یکی همچون من مسکین نباشد

کسی کز سرّ عشقت نیست آگه

مر او را هم دل و هم دین نباشد

به فرّ دولت وصلت نگارا

مرا فکری از آن و این نباشد

جفا بر عاشقان آید ز معشوق

ولیکن در میانه کین نباشد

وفادارت منم ای جان اگرچه

جهان را جز وفا آیین نباشد

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
سعدی

فلک را این همه تمکین نباشد

فروغ مهر و مه چندین نباشد

صبا گر بگذرد بر خاک پایت

عجب گر دامنش مشکین نباشد

ز مروارید تاج خسروانیت

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سعدی
همام تبریزی

چو رخسارت گل رنگین نباشد

شکر چون لعل تو شیرین نباشد

بدیدم عارض و روی تو گفتم

بدین خوبی گل و نسرین نباشد

نهان داری میان لعل پروین

[...]

امیرخسرو دهلوی

چمن را رنگ و بو چندین نباشد

چمن را جعد مشک آگین نباشد

لبت را جان نخواهم حاش الله

که جان هرگز چنین شیرین نباشد

به زیبایی رخت را مه نگویم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از امیرخسرو دهلوی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه