بتی کاو بس عجب شیرین زبانست
دل از من بستد و در بند جانست
نگاری کاو به رخ ماهی تمامست
مهی کاو بر سر سرو روانست
ربود از من دل و رویش ندیدم
از آنم خون دل بر رخ روانست
مسلمانان ز دلدارم بپرسید
چرا همچون پری از من نهانست
شبی تا صبح خوابم نیست در چشم
همه روزم ز درد او فغانست
نباشد در مزاجش مهربانی
از آن رو این چنین نامهربانست
نپیچم سر ز رایش با همه جور
که ما را عشق او روح و روانست
دلم چون زلف دلبر ناشکیب است
تنم چون چشم جانان ناتوانست
به شوخی نیست مانندش به عالم
مگر او فتنه ی آخر زمانست
دو زلفش بر قمر ساید شب و روز
چنین شوریده و سرکش از آنست
نمی دانم چرا با این همه لطف
چنین فارغ از احوال جهانست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به وصف زیبایی و魅力 بتی میپردازد که دل و جانش را به تصرف خود درآورده است. او به زیبایی چهرهی این معشوق اشاره میکند و از خفا و دوری او نالان است. شاعر از بیخوابی و درد ناشی از عشقش شکایت میکند و به نامهربانی معشوق اشاره دارد. او عشق را بزرگترین روح و جان خود میداند و این عشق را فراتر از همه چیز در جهان توصیف میکند. در نهایت، شاعر به شگفتی خود از این که معشوقش با وجود زیباییاش، نسبت به دنیا بیتفاوت است، میپردازد.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف جذابیت و شیرینی زبان شخصی اشاره دارد که به گونهای دل و جان را تسخیر کرده است. به طوری که گوینده احساس میکند این فرد با کلامش او را به خود جلب کرده و در تسلط خود گرفته است.
هوش مصنوعی: دختر زیبایی وجود دارد که چهرهاش به اندازهی تمام ماه روشن و دلرباست. او همچون ماه که بر بلندیهای درخت سرو میتابد، درخشان و شگفتانگیز است.
هوش مصنوعی: دل مرا گرفت و نتوانستم او را ببینم، به همین دلیل اشکهای دل در چهرهام نمایان شده است.
هوش مصنوعی: از مسلمانان بپرسید که چرا معشوق من، مانند یک پری، از من پنهان است و در دل من جا دارد.
هوش مصنوعی: شبی را تا صبح بیدارم و نمیتوانم بخوابم، زیرا در چشمان من در طول روز، از درد او فریاد و ناله وجود دارد.
هوش مصنوعی: او هیچ مهربانی در طبیعتش ندارد، به همین خاطر اینقدر بیرحم و نامهربان است.
هوش مصنوعی: من هیچگاه سرم را از راه او منحرف نمیکنم، هرچند که در مشکلات و سختیها باشم، زیرا عشق او برای من همچون روح و جان است.
هوش مصنوعی: دل من مانند زلف معشوق بیصبر است و جسمم مثل چشمان محبوب ناتوان و ضعیف است.
هوش مصنوعی: او را نمیتوان با هیچکس در دنیا مقایسه کرد؛ او همچون فتنهای است که در آخرالزمان پدیدار میشود.
هوش مصنوعی: دو زلف او مانند ماه در روز و شب، به طور مداوم و بیقرار در حال ناز و افسون است.
هوش مصنوعی: نمیدانم چرا با وجود این همه محبت، او اینقدر بیتوجه به وضعیت دنیا و اتفاقات آن است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چنان کش زور و قوت بی کرانست
عطابخشی و جودش همچنانست
نفس شومم بدنیا بهر آن است
که تن از بهر موران پرورانست
ندونستم که شرط بندگی چیست
هرزه بورم بمیدان جهانست
وز اول تا به آخر آن چه دانست
فروخواند آن چه خواندن میتوانست
صفات لایزالش کس ندانست
هر آن وصفی که گوئی بیش ازانست
سماع آرام جان زندگانست
کسی داند که او را جان جانست
کسی خواهد که او بیدار گردد
که او خفته میان بوستانست
ولیک آن کاو به زندان خفته باشد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.