ماهیست نشسته به سر مسند شاهی
می نازد و پیداست از او فرّ الهی
از ملک جهان کام دلت جمله روا باد
در دامن مقصود تو باد آنچه تو خواهی
پشتم به تو گرمست و دلم با غم تو خوش
زان روی که ما را به جهان پشت و پناهی
تشبیه بنفشه به سر زلف تو کردم
باری خجلم نیک از آن روی سیاهی
گر زآنکه ز من سرّ غم عشق بپرسند
من مردمک دیده بدارم به گواهی
بر خاک مذلّت تو بنه گردن طاعت
وز درگه او سر مکش ار بنده راهی
ای حاصل عمرم ز تو جز خون جگر نه
وی شوق دلم بر رخ تو نامتناهی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره محبت و عشق عمیق شاعر به معشوقش است. شاعر به توصیف مقام و قدرت معشوق میپردازد و احساسات خود را از عشق و وابستگی بیان میکند. او بیان میکند که معشوق برای او مانند ملکهای است که در مسند سلطنت نشسته و آرزویش این است که دلش را با کام و خواستههای معشوق پر کند. شاعر همچنین از غم و اندوه ناشی از عشق صحبت میکند و اعتراف میکند که تنها چیزهایی که از این عشق نصیبش شده، درد و رنج است. در نهایت، عشق به معشوق را معجزهای میداند که در زندگیاش بینهایت و بیپایان است.
هوش مصنوعی: ماهی که بر تخت سلطنت نشسته، به مقام و زیبایی خود میبالد و مشخص است که از او جلوهای الهی و روشنایی وجود دارد.
هوش مصنوعی: خوشبختی و آرزوهای تو در این دنیا برآورده شود و آنچه که در دل داری، به دست آوری.
هوش مصنوعی: من از حمایت تو احساس امنیت میکنم و با وجود غم تو، دلم آرامش دارد. از آن روی، که ما در این دنیا به همدیگر پناه و پشتیبانی میدهیم.
هوش مصنوعی: من یک بار به خاطر زیبایی و جذابیت زلف تو، بنفشه را به آن تشبیه کردم و حالا از این کارم شرمندهام به خاطر رنگ سیاه روی تو.
هوش مصنوعی: اگر از من راز درد عشق را بپرسند، من فقط به چشمهای خودم اشاره میکنم تا از آنها گواهی بگیرند.
هوش مصنوعی: بر زمین ذلت، سر خود را برای فرمانبری خم کن و از آستان او سر برمدار، حتی اگر بندهای در راه باشد.
هوش مصنوعی: ای میوهی عمر من، جز زخم دل و رنج فراوان از تو نصیبی ندارم. عشق و شوق من نسبت به تو بیپایان است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای آینه قدرت بیچون الهی
نور رخت از طرّه شب برده سیاهی
خط بر رخ زیبای تو کفرست بر اسلام
رخسار و سر زلف تو شرعست و مناهی
آن جسم نه جسمست که روحیست مجسّم
[...]
قرآن چه بود مخزن اسرار الهی
گنج حکم و حکمت آن نامتناهی
در صورت الفاظ معانیش کنوزست
وین حرف طلسمیست بر آن گنج الهی
لفظش بقراآت بخوانی و ندانی
[...]
ای از خط تو زنگ بر آئینه شاهی
تو شاهی و پیش تو بتان جمله سپاهی
آن لب نه زلال است که خمریست بهشتی
آن نقطه نه خال است که سریست آلهی
رویت به غلامی دلم خط به در آورد
[...]
تو شاه جهانی و ندانم که چه شاهی؟
حیران تماشای تو از ماه بماهی
گر ملک و ملک وصف کمالات تو گویند
اسرار کمال تو ندانند کماهی
ای عشق، چه چیزی و ندانم که چه چیزی؟
[...]
هرچند کسی علم و هنر دارد و کوشش
باید مدد بخت ز توفیق إلهی
تا بخت نباشد نشود کار کسی راست
ور بخت بود راست شود هر چه تو خواهی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.