گنجور

 
جهان ملک خاتون

آن سروناز بین که چه خوش راست قامتست

چون بگذرد به باغ ز قدّش قیامتست

هرکس که صبحدم نظری کرد بر قدش

تحقیق شد که عاقبتش بر سلامتست

چون بگذری به ناز به بستان سرای دل

سرو از میان جان به چمن در قیامتست

عمریست تا که این دل مسکین مستمند

از شدّت فراق تو اندر ملامتست

بردی تو از برم دل و دادی به دست هجر

مسکین دلم ز غصّه ی تو در ندامتست

مرغ دلم مقید زلف تو شد ز جان

نیکش نگاه دار کنون چون بدامتست

پیوسته دل به صبح رخ تو چو ابرویت

در بند طرّه ی سر زلف چو دامتست

ای ماه مهربان که به بام ایستاده ای

خورشید خاوری ز دل و جان غلامتست

با کس وفا نکرد جهان خوش برآ، دمی

خوش بگذران تو عمر، جهان چون به کامتست

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
سوزنی سمرقندی

ای صاحبی که خطبه دولت بنام تست

کوس شهنشهی زده بر طرف بام تست

جام جهان نمای دل تست و شاه را

اندر جهان نظر بنمودار جام تست

دلرا بجای جام نمودی بچشم شاه

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق

بر من ز عشق دوست بنوعی قیامتست

جانم ز عشق در همه عالم علامتست

از روزگار خویش مرا صد شکایتست

وز دوستان خویش مرا صد ملامتست

گردل قبول نیست که کردم فدای تو

[...]

مجیرالدین بیلقانی

شاها تویی که خواجه گردون غلام تست

هر کار کان به کام تو باید به کام تست

ایام وقتی ار نفسی زد به توسنی

اکنون چو بندگان سر افکنده رام تست

تا نفخ صور رسته شد از زخم حادثات

[...]

امیرخسرو دهلوی

هر سو که با هزار کرشمه خرام تست

صد دل فتاده پیش به هر نیم گام تست

وه آن تویی و یا مه گردون و یا خیال

ماهی که گاه گاه به بالای بام تست

جانم فدای زلف تو آندم که پرسمت

[...]

هلالی جغتایی

دارم شبی، که دوزخ از آن شب علامتست

از روز من مپرس، که آن خود قیامتست

یارب! ترحمی، که ز سنگ جفای چرخ

ما دل شکسته ایم و زهر سو ملامتست

بر آستان عشق سر ما بلند شد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه