چشم و ابرویی که او دارد که دارد در جهان
کس میندازد بدین شیوه چنین تیر از کمان
نرگس از شرم دو چشمش سر فکنده در چمن
گل چو رنگ روی او کی بشکفد در بوستان
سرو اگر بالای او بیند به رعنایی دگر
او ز رشک قامتت چون بگذرد در گلستان
غمزه ی او را چو دیدم روز اوّل گفتمش
تا چه آمد بر سرم زین فتنه آخر زمان
گرچه باشد بیوفایی عادت خوبان ولی
تا بدین غایت نبودم بر جفای او گمان
گفته بودم ترک بدخویی مگر گوید نگار
چون بدیدم در مزاجش او همانست و همان
کی کند در خاطرش یک لحظه در عمری دگر
آن دل انگاری کزو خالی نباشد یک زمان
صبر فرمودی مرا در عاشقی و طعم صبر
تلخ باشد از لب چو شکّرت وین کی توان
رحمتی کن بر جهان از روز وصلت دلبرا
از در لطفت درآ و ز دست هجرم وارهان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر توصیفی از زیبایی و جذابیت چشمان و ابروهای معشوق است. شاعر میگوید که زیبایی او به قدری خاص است که هیچکس نمیتواند به این شیوه بر دل بزند. نرگسها از شرم چشمان او سر خم کردهاند و گلها در برابر رنگ روی او نمیتوانند بشکفند. همچنین، زیبایی قامت او موجب غبطه سروها در گلزار میشود.
شاعر به یادغزلیات عشقش اشاره میکند و میگوید که اگرچه ممکن است معشوق بیوفا باشد، او تا به حال چنین خیالی دربارهاش نداشته است. او به کوشش برای ترک بدخویی معشوق اشاره میکند و از او میخواهد که با نگاهی مهربان به او نگاه کند و او را از رنج جدایی نجات دهد. در نهایت، نویسنده از معشوقش می خواهد که با محبتش به او رحمت کند و او را از هجر به وصال برساند.
هوش مصنوعی: چشم و ابروهای او به قدری زیباست که هیچ کس در دنیا نمیتواند با این شیوه زیبایی خود را نشان دهد، مانند تیرکی که از کمان رها میشود.
هوش مصنوعی: نرگس به خاطر شرم دو چشمش، سرش را در میان چمن پنهان کرده است، چه زمانی گل مانند رنگ چهره او در باغ میشکفد؟
هوش مصنوعی: اگر سرو به زیبایی تو نگاه کند، زیباییاش کمتر به نظر میرسد و وقتی از کنار قامت تو عبور کند، به گلستان حسرت میخورد.
هوش مصنوعی: وقتی در اولین روز او را با چشمانش ناز و غمزهاش دیدم، به او گفتم چرا این همه بلا و فتنه در این زمان بر سر من آمده است.
هوش مصنوعی: هرچند بیوفایی در میان خوبان معمول است، اما من تا این حد به بدی او شک نداشتم.
هوش مصنوعی: من به او گفته بودم که بدخلق نباشد، اما وقتی او را دیدم و طبعش را شناختم، متوجه شدم که همچنان همان طور است.
هوش مصنوعی: کی میتواند در طول زندگیاش یک لحظه هم یاد آن دلبر را از خاطر ببرد، دلی که هیچگاه از غم او خالی نمانده است؟
هوش مصنوعی: در عاشقی از من انتظار صبر را داشتی و میدانی که طعم صبر تلخ است؛ مثل شکری که به لب میزنند. اکنون چگونه میتوانم این صبر را تحمل کنم؟
هوش مصنوعی: لطفی کن بر این جهان از زمانی که با محبوبم پیوند برقرار کردم، از در مهر و محبت خود وارد شو و مرا از درد جدایی نجات بده.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خواسته تاراج گشته، سر نهاده بر زیان
لشکرت همواره یافه، چون رمهٔ رفته شبان
چیست آن آبی چو آتش و آهنی چون پرنیان
بیروان تن پیکری پاکیزه چون بیتنْ روان
گر بجنبانیش آب است، ار بلرزانی درخش
ور بیندازیش تیر است، ار بدو یازی کمان
از خرد آگاه نه در مغز باشد چون خرد
[...]
بس که جستم تا بیابم من از آن دلبر نشان
تا گمان اندر یقین گم شد یقین اندر گمان
تا که میجستم ندیدم تا بدیدم گم شدم
گم شده گم کرده را هرگز کجا یابد نشان
در خیال من نیامد در یقینم هم نبود
[...]
سرو دیدستم که باشد رسته اندر بوستان
بوستان هرگز ندیدیم رسته بر سرو روان
بوستانی ساختی تو برسر سرو سهی
پر گل و پر لاله و پر نرگس و پر ارغوان
ای بهار خوبرویان چند حیلت کرده ای
[...]
خسروا جائی بهمت ساختی، جائی بلند
پر ز خوان خواهی کنونش کرد و خواهی پر سخوان
تیر تو مفتاح شد در کار فتح قلعه ها
تیر تو مومول شد در دیده های دیده بان
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.